دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  198042

اعتراف میکنم الان بزرگترین شکست زندگیمو خوردم
شیشه اب رو میزه منم با شلوار لی خوابیدم زیر پتو
.
.
.
.
به نظرتون چه طور میتونم سر جمع با دو تا پلک و هارتا نفس بدون دخالت دست و پا هم اینو در بیارم هم اونو بیارم

لایک=.......گشااااااااد
:-)

  198020

جوگیرشدم گفتم الان دارم ازنت وای فای باسرعت" 2گیگ" استفاده میکنم..
دختراهمه دق میخوردن...
که یه ازخدابیخبری برگش گف
.
.
"2مگ"منظورته دیه!!بدهی بگین چرادخترارومسخره میکنین!!
ملت شادشدن..منم پش دسموداغ کردم دیه پز ندم

  198019

باید اعتراف کنم ک یه روز با خاله ام رفته بودم بیرون 5الی 7 سالم بود ک مسخره بازی در میاوردم یکی اومد سرشو با تاسف تکون داد گفت خدا شفاش بده...
.
.
.
.
.
.
خدا نصیب گرگ بیایون نکنه همچین چیزیو

  197942

نمیدونم چرا واقعا....هر وقت اهنگ گوش میدم ...اینقدر فاز غم میگیرم
بهد باید سه ساعت رو خودم کار کنم...که باباجون تو نه عاشقی...نه شکست
عشقی خوردی....نه منتظر کسی هستی...؟؟!!!!!!!^_^
خخخخخخخخخخخخ

  197923

میخوام یه اعتراف سخت بکنم...
خیلی سخت...
خداااااااااااااا منو ببخش....
میخوام اعتراف کنم که اگه الان برادرم اینجور با بغض ایستاده جلوی آینه و سیب گلوش متورم شده و
اشک توی چشمای خوشگل آبیش(لامصب آبیه ها...آبی...) حلقه زده و مطمئنه که دیگه درست نمیشه..
اینکه الان ابروهای داداشم جفت نیست!!!!!
تقصیر منه...آره من صادقانه اعتراف میکنم تقصیر منه...

واسه اینه که من به جای آدرس اون آرایشگاه توپه که داداش دوستم ازش راضی بود...
آدرس یه آرایشگاه مزخرفو دادم...
مدیونید اگه فک کنید به خاطر این بود که کصافط ابروهاش تو عید از من خوشگل تر شده بود...
همچین خواهر دلسوزی داره داداش من...
اصن دمم گرم چه معنی میده ابروهای یه پسر قشنگ تر از مال من باشه...
بعله...
*****به سلامتی باباهای عزیز که با همون ابروهای نامرتبشون بازم دل مامانامونو بردن...*****

  197916

من دیروز یه جور گفتم که بچه مسی رو خیلی وخته ندیدم
.
.
.
.
.
.
انگاه خونه مسی سر کوچمونه .

  197906

اعتراف میکنم بچه که بودم آرزو داشتم وقتی بزرگ میشم با یدونه از این کیسه برنج 50کیلویا بود برم آفریقا توش موز پر کنم برگردم ایران،همیشه هم با خودم میگفتم اول اونجا یه دل سیر بخورم چندتا هم تو جیبم جا بدم،انقد بهش فکر میکردم شبا خاب میدیدم آفریقام و دورم پر از موز؛لامصب با اینکه موز انقد زیاد شده گاهی هنوزم این حسو دارم الان دیگه نسیم میوزه با خودش چند تا موز میاره دم درمون؛اما موزهای آفریقا یه چیز دیگست;-);-)

  197888

عاقا باید اعتراف کنم من خودم گودزیلا بودم اووووونم توی دهه60.
4 سالم بود یه بشقاپ بزرگ برمیداشتم پر از نارنگی میکردم قاب عکسم رو جلوم میگرفتم( اوهو اوهو اوهو)یعنی اشک الکی میریختم و میگفتم صاحب این عکس موده شده( مرده شده ) :)))
مامانم قربون صدقم میرفت یه موز بهم:))) منم که این کلک رو یاد گرفته بودم به بهانه خوراکی های خوشمزه این کار رو هی تکرار میکردم:)))
هعییییی یادش بخیر چه دورانی داشتم
خاطرات گودزیلای دهه60.
اون لایک خوشگله رو بزن....

  197862

اعتراف میکنم:
عشقم روزی چندین بار بغلم میکنه سرمو میچسبونه به سینه اش و میگه:
"خدایا هزار مرتبه شکرت
خدایا شکر
.
.
.
یعنی این کفاره گناهان منه؟"

  197846

اعتراف ميكنم يكي از مردم إزاري هام اينه كه
پنج دقيقه بعد از شروع امتحان
ميرم صفحه دوم تا روحيه بقيه به فنا بره
ألبته أينم بحث مهميه كه برگمو سفيد ميدماااا
ايام امتحانا تسليت ......

  197677

اعتراف میکنم بچه که بودم خیلی نحیف و لاغر بودم همه زورشون بهم میرسید مخصوصا دخترخالم خیلی ازم بیگاری میکشید . یه بار مامانبزرگم برا هممون آدامس خرسی گرفت ودخترخالم طبق معمول به آدامس خودش راضی نشد و اومد آدامس من گرفت و شروع کرد مثل بز جوییدن , منم در یک حرکت انتحاری در حالی که آب دماغ و دهن و چشمم سرازیر بود , یه سنگ بزرگ برداشتم و محکم زدم توسرش همینطور که داشت گریه میکرد و دهنش شیش متر باز بود رفتم یواشکی آدامسم و ازدهنش برداشتم و گذاشتم دهنم , هنوز شیرینی اون آدامس رو حس میکنم ...

  197646

اعتراف میکنم نه لاین دارم نه وایبر نه هم بی تالک و ... ولی دارم با خوبی و خوشی زندگی میکنم . اصنم دوست ندارم این قرطی بازیا رو.


راستی بچه ها واسه این گوشی 1100 ها وایبری چیزی نساختن هنوز؟؟؟ به خدا پول ندارم اندروید بخرم خووووووووو

  197583

(((((((((((((((((((ماست خیار)))))))))))))))))

اعتراف میکنم دلیل اصلی که اسممو گزاشتم ماست خیاز اینه که یکی از بچه ها که خیلی ازش خوشم میاد اسمش هر روز ظهر کته است بعد خب ماستم با کته زیاد خورده میشه
دلیل مسخره ایه ولی من دوسش دارم خخخخخ
بخاطر هر روز ظهر کته

  197555

آرامش وراحتی امروزم















حاصل تنبلی ودرس نخوندن دیروزمه

اگه اون موقع خوب درس خونده بودم

الان دکتر شده بودم وقت نداشتم سرمو
بخارونم

  197417

اعتراف می کنم

من همیشه واسه امتحانا می خوندم
همیشه هم به همه جوابا رو می گفتم
ولی همیشه جواب سوالا رو برعکس می گفتم تا گند بزنن
بعدشم کلی می خندیم ای حال می داد