شعر طنز / دروغگویی
یک شتر همراه گاو و گوسفند
عازم صحرا شده تا بچرند
بوته ای دیدند آنجا از علف
سوی آن رفتند با شورو شعف
شد بپا دعوا میان آن سه تن
هر یکی می گفت بوته مال من
حرفشان این شد در آن ماجرا
بوته باشد ازبرای پیرما
زیرکی کردو بگفتا گوسفند
نیست یادم که تولد سال چند
گوسفندی را خداوند از کرم
داد ابراهیم آن رسول محترم
من همانم عمر من گشته دراز
فاش کردم تاشوم من چاره ساز
گاو گفتا سن من بالاتر است
حرف حق از هر کلامی بهتر است
من سوار کشتی نوح نبی
بوده ام درآن زمان چندین شبی
سن من باشد کنون چندین هزار
پیرتر از من ندیده این دیار
تا شنید اشتر دروغ بی شمار
بوته را خورد و بگفتا الفرار
علی باقری
مطالب قبلی
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 17104
کل بازدید: 517443744