شب را فقط باید زل زد به چشمان تو

آن وقت شب

خودش

خود به خود

به خیر میشود

شبت بخیر زندگیم

عزیزِ جان....
محتاجیم
به یک
"شب بخیر خوشگلم"ِ شما....
و یک"بخواب نبینم آنلاین باشی"ِ اتان....
و "دست های"ِتان....
و چشم هایِ قهوه ایِ تیره اتان....
و یک"دوستت دارم"ِتان که نَمیــریم
و محتاجیم به خودتان...
و محتاجیم به ...
 "خودتان"...
لطفا باشیـــد:)
نبودنتان درد دارد
بخدا که....

‌
دیگر شب هایم را ؛
به غصه تلف نخواهم کرد ...
شب ؛
فرصتیست برایِ تصمیم هایِ خوب !
رفته ها را به گذشته می سپارم ،،،
و مانده ها را عاشقانه دوست خواهم داشت ...
من این را فهمیده ام ؛
هیچکس جز خودم ؛
توانِ بخیر کردنِ شب هایِ مرا ندارد !

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

#شب
و
تاریکی
و
دل
آغوش
#تو را
میطلبد ...

#نسترن_رحمت_پناه

#فریبا_حافظ

خود آزاری دارم!
آنقدر که شانه های تو
وجود داشته باشند...
و من هر #شب،
با سری مچاله در رختخواب ها
ادای خوابیدن را دربیاورم...

تعادلم، را بہ هم بريز
#شب را در نگاهم با ستاره ها
پنهان ڪن!
منظومہ ےخواستنت
تا صورت ماه،
مے رود!
از مسير ڪهڪشان دست هايت،
تا سمت
شانہ هايے ڪہ
تڪيہ گاه آغوشم مےشوند...

مطمئنا #بغض هایم
نه در گلویم
که میانِ #موهایم
گره میخورند
هر #شب
تا سرم را رویِ #بالشت میگذارم
میشکنند...
•┈✾~✾┈•

شب است و هوا منتظره باران است وقته خواب است و دلم پيش تو سرگردان است
شب بخير اي نفست شرح پريشاني من ماه پيشاني من دلبره باراني من

من هر #شب دوست داشتنت را بغض ميكنم؛
#حسرت نداشتنت از چشمانم چكه ميكند؛
درياى غم در دلم طوفان ميشود و...
چيزى كه از من به جا مى ماند،
ويرانه ايست از جنس "تاوان"
تاوان دوست داشتن "تو"...

#شب است
و زنی با سوزن دلتنگی
حسرت های نخ نما شده اش را
بر تنِ تنهاییِ لحظه ها رفو می کند ...!
#محبوبه_حسن_نژاد
┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄

عبور می‌كنم...
از تنِ خسته‌ی #شب ؛
قدم به قدم ....
بی‌تابِ آغوش توأم
چشمانت را ببند
بگو كه منتظری ....؟!
#فریبا_حافظ

باز شب شد و سکوت و یاد تو که چون خوشه ستاره درخشان کرد شب تارم را شبت خوش مهر بانوی من عطر تنت شب بوی خاطره هاس

امروزدیدمت!توصفحه سرچ..عکس امروزت بادوستاتودیدم!نمیدونم کی خوابم برد..ولی باهمون لباسی که تنت دیدم اومدی آوارشدی سرم.. توخونمون..دستاتودورگردنم فشاردادی وداشتی خفم میکردی ..بابام ازخواب پریدومنوازدستت نجات دادچنددورچرخوندنت ولباسی که افتخارالکیته روپاره کرد..نصیحتاش بماند!!بالمس خونی که ازگردنم میومدازخواب پریدم ساعت۴:۳۰صبح..!!یک شب راحت بدون کابوس ندارم!!
ازت متنفر وبیزارم وفقط میخوام یه شب توزندگیم اروم بخوابم یه شب بدون فرارازدستت!یه شب بدون پاشدن باگریه ...لعنتی باجونم چیکارداری ..دست ازسر روحم بردار..اینبار‌ نمیبخشمت

امشب را
تـــو برایم نقاشی کن

تو رنگ بزن به خیالم
میدانم که زیبا می شود

تمام طول شب را
برای تو واژه می شوم

تو بخواب
شب بخیر هایت با من

بيا و
خيالت را جمع كن از شبهايم
باور كن مغزم هرشب
حوالىِ همين ساعت
پيغام ميدهد
حافظه ى مورد نظر پُر شده است!