دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  222329

اعتراف میکنم اول راهنمایی بودم آخرین روز مدرسه بود معلم زبانمون(که یه آدم قد کوتاهبود) داشت امتحان شفایی میگرفت به منو یه سری از بچه ها که آخر میخواستیم امتحان بریم گفت خسته شدم هر نمره ای که کتبی گرفتینو همین جا میزارم هرکاریم کردیم قبول نکرد بگیره.منم عصبانی داشتم تو سالن مدرسه راه میرفتم که یکی از دوستام گفت بیخیالش بیا بریم حیاط.داشتم میرفتم حیاط که یه نفر داشت رد میشد خورد بهم منم که خییییلی عصبانی بودم گلوشو با دوتا دستم محکم گرفتم فشار دادم داد زدم مگه کوری؟که دیدم همون معلمست بعد سریع در رفتم
با وجود اینکه نمرهم دادو حرسمم اون روز خالی شد
کاشف به عمل اومد که همسایه خالمه
توی هر جشنیم که میگیریمم هست:|

  222306

آقا اعتراف میکنم وقتی پنج سالم بود و مادربزرگم فوت کرد
.
.
.مردم برای تسلیت میگفتن غم آخرتون باشه،من فکر میکردم میگن دفعه ی آخرتون باشه
فکر میکردم عمه ها و عموهام مادر بزرگمو کشتن:-!

  222230

اعتراف میکنم وقتی میرم توی مغازه ی که دوربین مدار بسته داره
یجوری دوربینارو جلو طرف زیر نظر میگیرمو موقعیت یابی میکنم
.
.
.
.
.
.
که طرف فکر کنه شب میخوام بیام کل مغازرو خالی کنم
دست خودم نیست کرم درونمه

  222197

یادش بخیر قبلا با دخترا وسطی بازی میکردم این دخترهای زشت فامیل رو به قصد کشت با توپ میزدیم تو سرو صورتشون....

  222157

اعتراف میکنم بچه که بودم ماه رمضون که میشد گریه وزاری راه مینداختم که میخوام روزه بگیرم مامانم به یه زوری راضی میشد که باشه روزه بگیر منم که عاشق روزه میگرفتم ولی وقتی همه خواب بودن میرفتم سر یخچال هرچی بودونبود ومیخوردم بعدشم مینداختم گردن داداش کوچولوم ولی جاتون خالی یه سفره افطاریم برام مینداختن که نگووووو پروپیمون منم روشونو زمین نمینداختم همشو میخوردم به هیشکیم نمیدادم الان که بزرگ شدم عذاب وجدان گرفتم ولی هنوز بهشون نگفتم که من روزه نمیگرفتو یعنی اگه بگم خطر های جانی مالی عاطفی تهدیدم نمیکنه؟؟؟؟؟

  222149

Naaziii

اعتراف میکنم که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هنوزم میرم پستای اولمو چک میکنم ببینم چقد لایک خوردن:|
دیوونه هم خودتونین:///

  222080

درووود
اقا امسال رو خواستیم ماه رمضونی ادم بشیم

یک اعتراف کوچولو دارم خدمتتون که

از عصرش تا فردا صبحش کلا فووتبال داره و مجبوریم که نگاه کنیم

الانم چن روزیه که والیبال بازی دارن

بعدش هم که تو روز میخوایم بخوابیم

پس کلا وقت ادم شدن نیست

گمونم محرم و صفر هم گمونم که المپیک باشه
بعدش هم که لیگ فوتباله
تازه سال بعدش کلا فوتبال اسیا هستش دیگه
کلا وقت نیست ادم بشیم از من گفتن بود حالا

  222065

اعتراف میکنم ...ماندگاری ک بوی پیاز سرخ کرده در لباسام داره،ادکلن ۱۲۰تومنی نداره!

  222047

۶ سالم که بود شبا داداشم ک می خواست بره اب بخوره تو تاریکی راه میرفت منم به محضه اینکه اون پا میشد منم بیدار میشدم…
خلاصه یه روز داداشم بی سر و صدا پاشد رفت دست شویی دمه دست شوییمون یک چراغ ابی هست..
منم صدا رو شنیدم بیدار شدم…
بعد از این که داداشم اومد بیرون دیدم ی ادم با چهره سیاه تو نور ابی داره میاد طرف من …
منم از شدت ترس بلند شدم لیوان ابی که بغلم بود و پرت کردم طرفش …
چشمت روزه بد نبینه همچین خورد تو سرش که اصلا یادش رفت اسمش چی بوده …

  222017

اعـــــــــــــتـــــــــــــــــــــــــــــــــرافــــــــــــــ میـــکـــنـــــمـــــــــ کـهـــ :
وقتی بچه بودم فکر میکردم ایران یه کشور دیگه اس...
تا اینکه نزدیکای عید مامانم و بابام داشتن واسه مسافرت برنامه میچیدن کـ کجا بریم یــــــهــو من وسطشون پارازیت انداختم ک:بابا بابا عید بریم ایرانننن...
بابام و مامانم در اون لحظه=O_o
من در اون لحظه=^_^

  221993

اعتراف میکنم وقتی ۹سالم بود ظهر ک مامانمینا میخوابیدن هر چی توی آشپزخانه داشتیم برمیداشتم و میبرردم تو کوچه برای بچه ها کلاس آشپزی میزاشتم مثلا تخم مرغ و سبزی خورشتی و فاطی میکردم بعدم مجبورشون میکردم امتحانش کنن :-)

  221976

اعتراف میکنم بدرد بخورترین حرکت تو زندگیمو از پسرعمم که تو شیرینی فروشی کار میکرد یاد گرفتم.اینجوری که وقتی بچه بودم بهم یاد داد در جعبه شیرینی رو با این بندا ببندم☺☻

  221899

اعتـــــــــــــــــــرافــــــــــــــــــــــــــ میکنمـــــــــــ :
الان که ماه رمضون شروع شده وختایی که روزه میگیرم بعد از افطار توهم روزه بودن بر میدارم هیچی نمیخورم و همش فک میکنم روزه ام و آب نمیخورم...
لامصـــبـــ خعــــــــــلیـــــــــــ درد بدیهــــ...

خــــــــــلـــــمـــــــــــ خـــودتـونیــــــنـــــــــــــــــ...^_^

  221833

اعـــــــــــــتـــــــــــــــــــــــــــــــــرافــــــــــــــ میـــکـــنـــــمـــــــــ کـهـــ :
وقتی بچه بودم فکر میکردم که کسایی که نابینان نمیتونن گریه کنن و کسایی که لال ان نمیتونن جیغ بزنن...
تا اینکه توی یه فیلمه دیدم زنه داره گریه میکنه و سر همین سوتـــــــــــــــیــــــــــــــــــ ای دادم که هنو یادم نمیره...


خدایی مدیونین اگه فکر کنین منظور از بچگیم همین دو سه سال پیش بوده...^_^

  221813

من از اون ادم خفنام ک موقع تفریح درس میخونه
.
.
.
ولی خوب من از اون بچه بدا نیستم ک هی تفریح کنه! هر موقع شد ، شد!!! :-)
بچه خوبیم کم تفریح میکنم!!!