اعتراف میکنم......
تا ۱۰سالگی فکر می کردم آهو زن گوزنه
اعتراف میکنم
اعتراف ميكنم
بچه كه بودم يه بار كه رفته بوديم باغ با مادرم و عمم اينا كنار حوض نشسته بوديم (حوضش بزرگ بود) كه يه هو من كه اونطرف حوض بودم گفتم تا سه ميشمارم ميپرم تو حوض ١٢٣ پريدم
عمم بنده خدا با شماره ٣ پريده بود تو حوض دنبال من ميگشت كه نجاتم بده غافل از اين كه من از اون بالا داشتم بهش ميخنديدم
يه همچين شخصيته داشتم من در كودكى
میشه لطفاااا یه نفر بیاد با من دوس شه
بعد ولم کنه!؟.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چندتا پست غمگین دارم خیلى با کلاسه!
مونده رو دستم...
ما یه بار که به همراه خانواده گرام رفته بودیم بوشهر . بعد از خرید مامانم گفت بریم کنار دریا الان مرغ دریایی ها کنار ساحلن بعد ازاین که رفتیم کنار ساحل داشتیم عکس میگرفتیم که یه پرنده روی لباس من کار خرابی کرد منم دستمال پیدا نکردم واسه همین زدم به لباس خواهر گرام .
ببینید چه قد دوستون دارم که براتون یه همچین اعتراف مهمی کردم.
اعتراف میکنم یه زمانی که نمیدونستم پارکینگ چیه همش توقع
داشتم ماشینو با خودمون توخونه بیاریم
اعتراف میکنم...سال سوم دبستان امتحان علوم داشتیم
معلممون گفته بود بالاترین نمره کلاس مبصر میشه
من که اون وقتا خرخون ..همه رو بلد بودم به جز دوتا جاخالی..دیدم هر کار میکنم یادم نمیاد..صبر کردم تا اخروقت..وقتی که معلم میگه من رفتم برگه بده..اروم
برگمو گذاشتم لای کتابم..رفتم پیش خرخون ترین فرد کلاس اون دوتا جاخالی رو ازش پرسیدم اون بنده خدام فکر کرد برگمو دادم و خیلی پیگیر درسم جوابارو بهم گفت..من رفتم جلوتر جوابو نوشتم برگمم تو راهرو با کلی التماس تحویل معلم دادم...ااین طوری شد که مبصر شدم...اصن یاد حرکتم میوفتم سلولای بدنم بندری میرن
اعتراف می کنم یه بار یه مطلب خوندم درباره ی روشهای صحیح مسواک زدن نوشته بود:مسواک را با زاویه ی ۴۵درجه روی دندان ها بکشید.الان نقاله تو دهنمه ولی نمی تونم مسواکو تو دهنم حرکت بدم.
لطفا کمکم کنید :|
اگه قراره کسی اعتراف کنه مامان من باید اول ا همه اعتراف کنه که وقتی من بچه بودم همیشه خریداشو میذاشت وقتی شیطونی میکردم دعوام میکرد بعد لباس میپوشید میگف دارم میرم خونه بابام واسه همیشه دیگم مامان تو نیسم :(......نیم ساعت بعد با یه کیلو گوجه و خیار میومد خونه :(((((ینی فقط خدا میدونه من تو اون نیم ساعت چه ها که نکشیدم و چه عر ها که نزدم :((
مامان تو چشای منو نیگا کن چرا با من این کارو میکردی ها؟بگو به من؟
اعتراف میکنم همه دوستام سربازیشون داره تموم میشه و کم کم دارن ازدواج میکنن اما من هنوز دارم با گوشی نوکیام bomber man بازی میکنم
به امید آینده ای روشن.....
♡ــــــــــــــ♡Eyahgore b.l.a.k♡ــــــــــــــ♡
داشـتـم ظـرف مـیـشـسـتـم؛مـامـانم اشـاره کـرد بـ یـ لـیـوان کـ هـنـوز نـشـسـتـه بـودم و گـفـت:شـسـتـیـش یا نـ؟لازمـش دارم
.
مـنـم حـواسـم نـبـود گـفـتـم:
در انـتـظـار تـایــیـده،هـر وخـت مـنـتـشــر شـد خـبـرت مـیـکـنـم!!!!
بیاین هممون اعتراف کنیم:
هممون حداقل یه بار وقتی که سر کلاس نشستیم و دبیر داره در مورد یه مبحثی توضیح میده و زل میزنه تو چشمای ما, سرمونو الکی ب نشونه تایید تکون دادیم در صورتی که هیچی نفهمیدیم!
به درررررک که مخاطب خاص ندارم
عوضش یک عالمه رفیق باحال و کصافط هم نـــــــــدارم ^_^
بیچاره من^_^
میرفتم کلاس زبان اونجا پله هاش دو طرفس به این شکل
____
/
بعد من خیلی تو فکر بودم اونروز و اصلا نمیفهمیدم چی میکنم خلاصه رسیدم به آموزشگاه و از پله هاش رفتم بالا دیدم دوباره پایینم سر جامم تعجب کردم گفتم حتما اصن بالا نرفتم حواسم نبوده خلاصه دوباره از پله ها رفتم بالا و(همچنان تو فکر و خیال بود) باز دیدم پایینم خلاصه که همینجوری مونده بودم که چرا اینجوری شد دوباره رفتم بالا و سه بار این اتفاق تکرار شد آخرش دیگه وایسادم فکر کردم ببینم چرا اینجوری شده که فهمیدم انقد تو افکارم غرق بودم که سه بار از یه طرف پله ها رفتم بالا و از یه طرفش اومدم پایین
اعتراف میکنم نمیدونم چرا وقتی برا خودم آبمیوه و شربت اینا میریزم نمیتونم عین فیلما بشینم کنار لپتاپ و هر ۱ دقیقه یه قولوپ بخورم. همون اولش همه رو میدم بالا*_0
بیایید هَمَمون اعتراف کنیم!...
که برا یکبارهم شده عددهای کارت شارژو تغییر دادیم تا گوشیمون شارژ بشه..:)))
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 71839
کل بازدید: 530378145










