دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس دلتنگی

  243334

در این فکرم ،
که در پایان این تکرار پی در پی ،
اگر جایی برای مرگ باشد ،
زندگی زیباست ..

  243324

- ترسناک تر از اینکه بره و دیگه نتونی ببینیش
اینه که نرفته باشه وبا
یکی دیگه ببینیش:)
#bad_girl ;)

  243320

من فقط اندکی از تو میگویم
ناگفتنی زیاد دارم
به چه کار آید صحبت ؟
از گُلِ و عطرِ دل انگیز او
که نرسد به مشام‌
امشب دلم مملو اندوه و غم است
چنانِ شب هایِ دگر
سرایت کرده آشفتگیَم
به این قلم
بیا آسان گویَمت جانا
زبان شاعری را بیخیال امشب
سلام به رویِ ماه تو
دلم تنگه برای تو
جهنمِ دنیا بدون تو
بهشتِ من وجود تو
چیکار کنم برای تو
کُشته غمت عقل منو
خواهان و دیوونه ی تو
میخواد فقط خنده ی تو
پایان گرفت به قافیه ی تو
این قلم نمیگردد جدای از تو

《کیان _آشفته》

  243319

این روزها حال گلی را دارم که دست به دست پرپر شده!
هر کسی که رسید گلبرگی از وجودم را کند....
فقط یکی مانده...دردست باد میرقصد...خدانکند توفان بیاید...خدا نکند توفان به پا کنم!

  243280

شب و روز چه رنگ شدست
پسِ خداحافظیت، از من پُرس

دل من چند قرن پیر شدست
در فراقِ رویت، از من پُرس

ساعت از رفتنت خواب شدست
سحری در اسفند، از من پُرس

بهاران نشده خزان شدست
جوانیَم از مشِقت، از من پُرس

امید بود و خشک شدست
چشمی در انتظارت، از من پُرس

چشمانت دین شاعر شدست
بی وضو نوشتن نکرد آشفته، از من پُرس

《کیان_آشفته》

  243216

دل به تو دادم که غمم برهانی نشوی تو هم آن کس که به درد بکشانی
کاش که شود باز که یه روز تو بیایی و بمانی.

  243208

در فراق تو بسوخت خانه و کاشانه ام
جوانی، اشتیاق و شور، آسایش و آرامشم

آرزو های بلند و دور ، خواسته معمولی ام
در فراق تو بسوخت تمامِ خنده های من

《کیان _آشفته》

  243187

است بود شد گشت گردید همه فعل ربط باشند
لیک ربط است فعل شاعر بر پایه ی"رفت"

《کیان_آشفته》

  243181

می دهم جان،
مرو از من...!

  243126

بهر کُشتنم آمدی ، زدی کُشتی و رفتی
اندکی جان مانده ، بهر بُردنش باید بیای

《کیان_آشفته》

  243096

من که هیچ نداشتم تو هواییم کردی
خب ببین با دل تنها تو چه کاری کردی

خسته از زیر و بم روزگار بودم من
تو خودت خواستی و جام شرابم کردی

هر که ضربه زند خویش دوایش دارد
بهر درمان پریشانی ما بگو چه کاری کردی؟

《《《کم》》》

  243067

" به خدا حافظیِ تلخِ تو سوگند نشد"

هرچه کردم که فراموش کنم هیچ نشد



قاب عکس توجلوچشم مَنَست ای دلبر

نقشِ چشمانِ تو از یاد فراموش نشد



کاش اصلاکه زمان به آن زمان برگردد

انگار که هیچ حسی پریشان نشد



در نگاهم همه هستند ولی هیچ کس نیست

چون تو نیستی وُ "دلم ثانیه ای بند نشد"

زهرابانو

  243037

خب آدم همیشه به چیزایی که میخواد، نمیرسه
بعضی وقتا باید دورتر بایستی ،
و به اون چیزی که میخوای از دور نگاه کنی ..

  242918

‏ولی نبودنت تو بغل من رو
هیچ منطقی نمیتونه توجیه کنه...

  242909

همه را اهدا کردم جز این دل لامصب ِتنها
نمی ماند جگر، این قلب را پیوند گیرد کسی

《《《کم》》》