تاریخ انتشار : تير 1397
شب و روز چه رنگ شدست
پسِ خداحافظیت، از من پُرس
دل من چند قرن پیر شدست
در فراقِ رویت، از من پُرس
ساعت از رفتنت خواب شدست
سحری در اسفند، از من پُرس
بهاران نشده خزان شدست
جوانیَم از مشِقت، از من پُرس
امید بود و خشک شدست
چشمی در انتظارت، از من پُرس
چشمانت دین شاعر شدست
بی وضو نوشتن نکرد آشفته، از من پُرس
《کیان_آشفته》











.gif)
.gif)