دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  239203

اعتراف میکنم

.
.
.
.
.
الان اومدی ببینی من چیو اعتراف می کنم. ینی فکر می کنی انقدر نادونم که اون کارو اعتراف کنم. برو خجالت بکش. انقدر تو زندگی ملت سرک نکش


عه! !برو دیگه.

  239047

من اگه غذا بودم

حتما سوپ بودم :|
که کسی جزء غذاها حسابش نمیکرد

فقط وقتایی که حالشون بد بود
میومدن سمتش :(

  239035

اعتراف میکنم تا حالا فک میکردم پاچه خوار کسیه که پاچه رو میخورهO_o
ولی الام فهمیدم پاچه خار کسیه که پاچه رو میخاره:/
شرمنده بچه ها مامان بابام سر من به مشکل خوردن :|

  238991

هنوز که هنوزه با یه آقا کار دارم میرم روبه روش باش حرف میزنم که بدونه با خودشم..فقط محض این که اسم طرفو صدا نزنم..
بعد امروز داداش کلاس اولیم با کادو ولنتاین اومد خونه/:
آره منم باورم نشده هنوز...

  238960

اصلا روایت داریم ، وقتی آبگوشت و قورمه سبزی بار گذاشتید، هود رو روشن نکنید، تا هوای خونه روح رو جلا بده!

  238893

‏دعوام شد تو خیابون یارو خیلی گنده و بدنساز بود اومد گفت تو اگه خانواده داشتی اینجوری رفتار نمیکردی
ترسیدم کتکم بزنه گفتم آره, پرورشگاهیم, باید تو جمع به روم بیاری؟
یارو اومد گفت داداش شرمنده, ببخشید, اشتباه از من بود.

  238845

قبلنا هر کی عینکی میشد ینی خر خون بود ولی الان هر کی عینکی میشه یعنی همیشه سرش یا تو گوشی یا تلوزیون یا کامپیوتر یا...... بوده

  238809

اعتراف میکنم که من از اونایی ام که همیشه خوراکی های بچه‌ها رو به زور میگرفتم
.
.
.
.
نه عمه دارم نه به روح اعتقاد دارم

  238781

تو سایت زده مدت زمان لازم برای پخت فسنجون 7تا 8 ساعت.

بعد من تو عرض نیم ساعت فسنجون درست می کنم...

  238748

اعتراف میکنم بچه بودم صدا یاکریم میشنیدم فکر میکردم صدا ی جغده

تازه تعجب هم میکردم که جغد چرا میاد تو شهر


Signture :Dr.mahya

  238668

اعتراف می کنم وقتی ۱۱سالم بود یه بار داداشم گفت برو شیر آب گرم رو باز کن حموم گرم شه:(۶سال ازم بزرگتره)منم گفتم :نمی خوام•_•اونم اذیتم کرد و رفت تو اتاقش . منم نامردی نکردمو شیر کاکائو رو که خیلی دوست داره مسموم کردم و کنارش کیک اسفنجی که دوست داره با خامه مسموم≥_≤ و تزئین کردم و بردم تو اتاقش و گفتم : داداشی ببخشید تقصیر من بود عشقم . گفت:آبجی چیزی نبود که عشقولی . منم خوشحال از اینکه نقشم گرفتم اومدم به سمت در و موقع بستن یه نگاهی به داخل انداختم که دیدم کیکو گاز زده بود و نی شیر کاکائو تو دهنش بود؛)بعد هر مرضی بگی گرفت منم دلم خنک شد(بدجنسم خودتونید)
لایک=تو بلای عظیمی هستی که به خاطر گناه بزرگ برادرت نازل شدی
لایک=خیلی بدجنسی نامرد بد ذات
جواب لایک=می خواست یه گناه بزرگ نکنه
جواب لایک=مال دوران گودزیلاییمه

  238666

یک بار برای همیشه اعتراف میکنم که واقعا با چسپ نواری نمیشه سیبیل گرفت


بعد اونوقت داخل کلاسمون دختره با چسپ نواری میخواست سیبیل بگیره



اصلا کلا قوانین وکس و جلبک و بند رو برد زیر چسپ همراه سیبیلاش کند

  238631

یکی از تفریحات سالمم هم اینه که انقدر تو چشم کسی که داره کنفرانس میده درحالی که سعی میکنم جلوی خندمو بگیرم زل بزنم تا طرف خنده‌ش بگیره دیگه نتونه ارائه بده:)))))
مریض نیستما فقط یکم بیمارم:
خلاصه سمینار داشتید در خدمتم(´∀`)

  238577

اعتراف میکنم که یه روز آبجی کوچیکم که یه سالشه منو میزد می‌گفت دَ دَ چشمتون روز بعد نبینه یدونه زد تو صورتم که تا فیها خالدونم سوخت منم کم نیاوردم و دستای کوچیکو نازشو گرفتم تو دستم و قشنننننگگگ گازش گرفتم و بعدش گفتم گاس گاس (گاز) بیچاره اینقدر بهش فشار اومد قشنگ چند تا صدای عجیب ازش در اومدو یه بوهاییم بعدش به مشام می‌رسید .
نتیجه اخلاقی: همیشه حقتان را با چنگ و دندان بگیرید .

  238542

اعتراف میکنم.......:((
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.من هَــــمون دُختَــــر بد و دوست نَداشتــــنیــ هستم که همه میگــن باهاش نَـــگــــــرد.....!
لایک:////