آقا عاقا عاغا آغا هل هذا تلک ..نحن ..دیروز رفتم از عابربانک پول گرفتم..تو راه برگشت توی پیاده رو یه دخترای فامیل که خیلی دوست داشت که با من رفیق شه رو دیدم .. آقا این یه نامه اومد گذاشت تو دست ما و گفت بخونش و جواب بده ..( منم که تازه نامزد کردمو) شروع کردم به پاره کردن .. آقا یه لحظه دیدم همه مردم توی پیاده رو اینجوری شدن ؟ 0.o .. حالا خود من : ^_^ ..
تا به خودم اومدم دیدم 200هزار تومن رو با نامه پاره کرده بودم ؟؟ اصن یه وضی بود.. حالا من هیچوقت بالای 10تومن نمیگرفتم .. 
من : ^_^
قوچان نژاد $_$
اسماعیل فلاح خبرنگار اعزامی صدا و سیما 
خاطرات خنده دار
 قـضیه واسه ده سال پیشـهـِ 
دوم ابـتدایی بــودم،بـا یـکی از هـمکلاسیام دعـوام شـده بـود...
مـارو بـرده بـودن جلو دفـتر،مـن و اون پـسره أم واستاده بودیـم کنار هـم خیلی جالب بود سره دو دیقه با هم آشتی کردیم انگار نه انگار چیزی شده :/
با خـودمون گفتیم الان ناظم میاد اولیامونو میخواد،یه کاری کنیم بیخیالمون بشن به خونه هامون زنگ نزنن
از پسره پرسیدم چیکار کنیم اینا بذارن بریم سره کلاس؟!
پسره گفت بیا الکی گریه زاری کنیم دلشون بسوزه به بابا مامانمون نگن (:
گفتم من که الکی نمیتونم گریه کنم،گریه م نمیاد^_^ چیکار کنیم؟
پسره گفت منم گریه م نمیاد..."مـــَرد بودیم مـــَرد (: "
یدفه پسره ی خوشحال برگشت گفت:بیا همدیگه رو بزنیم اشکمون دربیاد:)))
عاقــا مام فنچ بودیم حالیمون نبود قبول کردیم واسه خلاص شدن تبانی کنیم :)
گفتم: بزن :ا
عاقا این پسره یکی دو تا چک و لغَت محکم به من زد ،منم گریه م نگرفت هیچ کفری شدم گرفتم جدی جدی جلو دفتر زدمش :)) 
نشسته بودم رو سینه ش خیلی ریلکس داشتم خفه ش میکردم:)
دغی غن همون موقـع که من داشتم این پسره رو میزدم و این پسره دست و پا میزد ناظم اومــد منو تو اون حالت دید :ا 
هـــعـــی...
 خدا ازش نگذره نامرد دست ِ سنگینی داشت :(
تازه بعدشم بابام اومد یه سِتَم اون منُ زد :)
یادش بخیر.... 
 رفتيم مسافرت بعد من رفتم تو صف دستشويي عمومي يكي از پاركا نوبت من كه رسيد يه جون اومد هم سن خودم....
گفت:داداش ميشه من زود تر برم سرپايه
منم گفتم : داداش مگه من ميخوام برم بستري بشم...
اقا هركي اونجا بود از خنده خودش و خراب كرد 
بععععله 
 آقا شما هم اینجور بودین وقتی واسه امتاحان (امتحان-امطهان...) میخوندین معلم امتحان نمیگرفت اما وقتی نمیخوندیم میگرفت اگرم کم میگرفتی میفرستادت دفتر که خانوادت بیان
اگه مثل من بودین بکوب لایکو.  
یه بار حال دوستم خوب نبود شب داشتیم با ماشین برمیگشتیم دوستم میخواست بگه صدای بوغ و نور بالا میاد از ماشین پشتیا -گفت صدای نور بالا میادlol خلاصه بعد از کلی هنگ مغزی 2 ساعت خندیدیم
 عاغا اصن از موقعی که این لیست کاربران پر امتیازو دیدم خواب به چشمم نمیاد به غرعان!
همش با خودم فکر میکنم چجوری میشه مثلن آدم1275(!!!!!!!!!!!!!!!)امتیاز داشته باشه! 
خو100 تا،200تا،300تا...آخه چرا فکر منو نمیکنید که به زور از منفی 70 خودمو رسوندم به مثبت5؟!!!!!!!!
عایا ناامید کردن من از ادامه ی زندگی کار خوبیست؟!
و دیگر هیچ... 
 با سه تا از رفیقام رفتیم تو یه باغ توت فرنگی توت بکنیم(دزدکی)از شانس بد ما طرف سگ داشت.چشتون رو بد نبینه ما بدو سگ بدو انقده به شاخه درختا برخورد کردیم دست و پا دیگه نداریم.
به افتخار سگ نگهبان بکوب لایکو... 
 روز آخر آموزشی سربازی بود.یعنی فرداش دیگه ترخیص بود.داشتیم با یچه ها میزدیم و می رقصیدیم.من وسط بودم به دنبکیه گفتم بندریش کن.تو رقاصا غقط من پشتم به در بود.یهو دیدم همه ساکت شدن و وایسادن.فقط من میرقصم.یهو برگشتم دسدم فرمانده داره رقصمو نگاه میکنه!
هیچی دیگه تا فرداش داشتم آشغالای پادگان رو جمع میکردم! 
 دیروز رفتم واسه مصاحبه استخدامی 3 نفر ریختن رو سرم 400 تا سوال پرسیدن دیگه آخرش داشتم به غلط کردن میفتادم که یکیشون گفت خبرت میدیم...
هیچی دیگه امروز دوباره تو روزنامه درخواست نیرو دادن....
بی عرضه خودتی
لایک: استخدامیت تو حلقم 
 وقتایی که پستام تائید میشه دیگه دلم نمیخواد پست بذارم که مبادا تائید نشه!
دلم میخواد تو اوج خدافظی کنم! :-/ 
 بابام بازنشستس معلم بوده این بابای ما هروقت بچه ها درس نمیخوندن نوازش معلمانشون میکردن 1بار بابام ماشینشو میبره تعمیرگاه تعمیرکاره میگه خب عاغای فلان هر سیلی رو چند حساب کنم بابامم ادرس افقو بلد نبودن مجبور شدن همونجا وایسن 
خدایی شاگرد انتقام جوه بابام دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 
 اغا همسایه ما با پسر یه سالش خونه ما بودن 
پسرش داشت با خواهر بزرگم تو افق بازی میکرد تا منو دید 
با دستش بهم اشاره کرد و داد زد لولو!!!!!لولو!!!!!
من در حال گاز زدن دیوارا بودم که گودزیلامون اومد گفت:
اوا!!!!!فک کرد تو آدم نیستی ترسید تورو خدا نیا این اتاق بچه میترسه
من  _________________
دیگه بقیه رو خودتون حدس بزنید
   پیشکسوتا دستم به دامنتون اولین پستمه 
 بعله ما دو هفته پیش از آخرین امتحانمون خسته و مونده رسیدیم خونه که این گودزیلای 8 سالمون اومد تو اتاقمون همونجوری زل زد به صورتم گفت : از دستت ناراحتم !!! .... 
منو میگی بی خبر از همه جا میگم چی شده عزیزم ؟
میگه : چرا رو لبتابت رمز گذاشتی میخواستم قسمت آخرشوووو ببینم !
من ؟!؟!!؟!
لپتاپ ؟؟؟؟
قسمت آخر چی رو میخواستی ببینی ؟
گودزیلای محترم : قسمت آخر فصل سوم game of thrones رو میگم !!
الان دنبال بلیتم که از کشور خارج شم !!!!! 
 دیرو رفتم کتاب تست گرفتم 24000 تومن (بعله هفت تیر کنکور دارم) نوشته چاپ جدید . هماهنگ با آخرین تغییرات کتاب درسی .
الان دارم تستاشا نگا میکنم جدیدترین تستش ماله ساله 84 هسش.
فقط ی سوال واسم پیش اومده : این کتاب ما از سال 84 تا حالا تغییر نکرده آیا؟؟؟؟؟؟؟
نه آخه این همه مؤلف و نویسنده چیکار میکنن آخه؟؟؟؟
من : ( @ ٪ )
لایکاتون تو سرم اگه اینجوری نباشم 
 دهه شصطیا کیا یادشونه یه سکه میذاشتیم زیر کاغذو رو یا مداد رنگ میکردیم ..عکس سکه هه رو کاغذ میافتاد..بعدش کلیییی ذوووووق میکردیم ...
هیییییی.. 
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
	
 عزیزُم بیا فالت بگیرُم
	
	فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
	 
فواید خنده
	
  خنده تاریخ انقضا نداره !!!   .gif)
	
	.gif)
	مجموعه تخصصی  فواید ، دانستنیها و رازهای خنده 
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 32526
کل بازدید: 528590768







 


