اعتراف ميکنم تو خاکا دنبال کرم خاکي بودم  واسه جوجم ......... اين جوجه خيلي بهم عادت ميکنه طوري که wc هم بخوام برم دم در منتظرم مي مونه يه روز ميخواستم برم تو کوچه بازي کنم از دستش عاصي شدم هر کاري کردم هر چقدر هم لالايي خوندم نمي خوابيد -  منم اونو تواسباب بازي دختر همسايه که يه يخچال بود رو بر می داشتم و سعی میکردم داخل یخچال اونم افقی بخوابونم ( آخه جوجه ها توتاريکي ميخوابن ) جالب اينجاست که  واسش رخت خواب وبالشت هم درست کرده بودم و بهش هم حلوا دادم ودر يخچال رو بستم ورفتم ساعتها بازي .........
وقتي برگشتم صدا جوجم در نمي اومد اومدم بهش سر بزنم ديدم دار فاني رو وداع کرده بود :-(
قاتل هم خودتي !!!!!!!!!!
حالا علت مرگ : يه ذره از حلوا از گوشه نوکش زده بود بيرون  - از حلوا بود يا بر اثر خفگي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 
خاطرات خنده دار
 چند وقت پیش با بچه ها نشسته بودیم گفتم بچه ها من یه سایت خعععععععلی باحال سراغ دارم خیلی وقته میرم کلی ادمو  سرگرم میکنه.خلاصه ادرس 4jokرو بهشون دادم که یه دفه یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداختن و گفتن کوچولو ما تو این سایت بزرگ شدیم...میفهمی؟بــــــــزرگ 
هیچی دیگه افق که ترافیک بود نشد برم تو عمود محو شدم!!!! 
 معلم دينيمون داشت بهمون نكته ميگفت بنويسيم(به قول خودش نصيحت) تايه جا گفت وايساد منم همينجوري نگاش كردم(از غسد) يهو گفت:نوشتي؟گفتم اره.باز گفت:نوشتي؟گفتم اقا بيا نگاه كنيد.اينم به حالت مچ منو گرفتن اومد.آقا چنان ضايع شد كه تا اخر سال كمتر بهم نگاه كرد.
.
.
.
خخخخخخخخخخخخخخخخ توفففففففففففففف
خودتي 
 دیروز با مامانم یه جایی بودیم که سیستم خنک کننده اش یه پنکه بود.بنده در دلم گفتم خوبه این پنکه ه اینجا هست وگرنه تبخیر میشدیم.در پی این حرف من پنکه از جاش کنده شد سرش افتاد زمین.یعنی دردرون خودم هپی بودم که افکارم رو به زبون نیاوردم. 
شما هم مثله من شدید آیا؟؟
آیا من انسانی با دو چشم شور هستم آیا؟؟؟
آیا کرم حلزون برای چشم شور هم مفید است ؟؟ 
 اغا دیشب خواهرم داشت جدول حل میکرد گف عنصر تیروٍیید؟؟دو حرفه!
مامانم کفت ید!!بعد کفتم اره و بابام پرسید ید چیه؟؟؟
منم گفتم باباجان ید عنصریه که در زمان بارداری اگه به مادر کم برسه بچه کرتینیسم(غقب موندگی ذهنی)(فهمیدید که رشتم تجربیه؟؟)میگیره!
بعد بابام نه گداشت و نه برداشت یه اهی کشید و گفت کاش وقتی مامانت سر تو حامله بود بیشتر ید به خوردش میدادم که اینجوری نشی!!!
هعیییییییییی... روزگار چرا مامان بابای واقعیمو گرفتی؟کجا قایمشون کردی؟
حالا شمام میگید من کرتینیسم دارم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
اکه گفتی اره ایشالا کرم هلزون بمالن رو صورتت 
 اول روز جوان رو به همه جیگر میگرای فورجوک میتبریکم!!!!
امروز با مامانم رفته بودیم بازار بعد مامانم گف علی بیا برا روز جوان کفش بخریم من یه لحظه تو دلم گفتم 4جوکیا دلتون بسوزه من مامان بابای واقعی دارم!!!
که مامانم بیا بپوش ببین اندازس و منم پوشیدم و گفتم اره دست درد نکنه گف واس تو نگرفتم که واس یاسین(پسرهمسایمون)گرفتم!!!!
اونجا یه لحظه حس کودکی که تو بازار گم میشه بم دست داد به همه ی خانومای چادری میگفتم مامان!!!!
شما میدونید مامان واقعیه من الان تو کدوم کفش فروشیه؟ 
 من: خیلی تنهام...
گودزیلا(آبجی کوچیکم): مامان بابا که هستن
من: دلمو میگم
گودزیلا: مگه معده و شکمت پیشش نیس؟؟؟
من!!!
گودزیلا;)))
شما:))))
دوستان اولین پستمه لایـــــــــــــک کنین.مرسی 
خیلی سخته پست اولی باشی اولین پستت تاییدنشه لامصب ادم از زندگی ناامیدمیشه به آخرت امیدوارمیشه والا
 من اکثر اوقات فراموشی مزمن دارم(به خصوص در مورد وسایلم) !!
و معمولا گوشی همراهم ,همرام نیست!! و باید دنبالش بگردم تا پیداش کنم
یه بار کلی دنبالش گشتم و طی یک عملیات انتحاری اونو توی یخچال پیدا کردم!!! 
 سلام به همگی این اولین پستمه به امید خدا بسم الله 
دیشب با داداشم-که هفت سالشه-رفته بودیم پارک یه دختره همسن داداشم نشسته بود جلوی ما مامانم به داداشم میگه برو با این دختره بازی کن داداشم میگه من برم با دخترا بازی کنم؟
بهش میگم از خداتم باشه خلاصه نرفت بهد از5دقیقه دختره پاشد که بره داداشم میگه نه دختر ارزوهام رفت 
ای خدا ماهم بچه بودیم اینا هم بچه ان
 
 مامانم صبح زود اومده تو اتاقم میگه آفرین چه زود بیدار شدی
بعد رو میکنه به بابام میگه حالا هی بگو اینترنت بده ببین چه سحرخیز شده...
خبر ندارن که از دیشب تا حالا تو اینترنت بودم!! 
 یک روز با دوستم توی خیابون می رفتیم ببابای دوستمو دیدیم در اومده به من می گه :این مهران  رو یک کم نصیحت کن خیلی دروغ می گه تا حالا حرف راست ازش نشندیم ...
دوستم : چی می گی بابا یعنی من تا حالا حرف راست نزدم!!!!!!!!
بابای دوستم: چرا فقط یه بار دیدم حرف راست زدی.پشت در خونه بودی در می زدی من گفتم کیه گفتی منم .درو باز کردم دیدم راست میگی خودتی! 
 سلام دوستان عزیزم که نمی بینمتون!
امروز رفتیم شهروند بعد اونجا من با چرخ دستی آروم ( دقت کنید آروم) می رفتم زنه یه جوری بچه رو کشید سمت خودش که به من نخوره حالا اگه کسی فقط اون ۲ تا رو می دید فک می کرد الان داره یه کامیون با سرعت 200 تا داره میاد سمت بچه !
تازه اونجا اون بخشی گوشت و مرغ اش بود و یکم یوی گوشت و مرغ میومد ( پ ن پ بوی اگزوز ماشین میاد) به بچه گفت تو نیا اینجا بوی مرغ میاد!
من از پدر و مادر این گودزیلا می خوام این بچه ها رو این قدر لوس نکنند!
ضمنا من بچه که میگم حداقل ۹-۱۰ سال داشت و ضمنا دختر هم بود 
 آقا عرضم به خدمتتون من صندوقدار فروشنده ي فروشگاه مواد غذايي ام، يه پيرمردي هم صبحا مياد ك درو باز كنه و چيدمان جنسا رو انجام بده و ...
اين بابا ي بار رفت سر يخچال ي راني ورداشت مثلا ميخواست من نفهمم، شروع كرد به سرفه كردن و همزمان باز كردن راني.س بخيالش ك صدا سرفه اش مانع ميشه من صدا باز كردن راني رو بشنوم
حالا داشته باش صداها رو هم زمان
اووههههووههههو پيييييييييسسسس 
 سوتی های دوستام و فک و فامیل: 
1- یارو رو بدم به سی دی = سی دی رو بدم به یارو !!! 
2- مغز سیاه = هوش سیاه!! 
3- کفشدونی = جا کفشی 
4- ترمز معکوس = دنده معکوس! 
5- Yotube = تویوپ! 
6- فیلم خنده در باران = فیلم خدا در باران !!! 
7- BRT = TRB 
ادامه در پست های بعدی 
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
	
 عزیزُم بیا فالت بگیرُم
	
	فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
	 
فواید خنده
	
  خنده تاریخ انقضا نداره !!!   .gif)
	
	.gif)
	مجموعه تخصصی  فواید ، دانستنیها و رازهای خنده 
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 32526
کل بازدید: 528597827







 


