♫` ``☂ ♥ ali--m2 ♥ ☂` ``♫
خـواهـرم ازم پـرسـیـد داداش اگـه دخـتـر رویـاهـاتـو پـیـدا کـنـی بـهـش مـیـگـی کـه بـاهـات ازدواج کـنـه.....
گـفـتـم: پــ نــ پـــ مـیـزنـم تـو گـوشــش مـیـگـم تـا حـالـا کـجـا بـودی..... :|
پـَـ نـَـ پـَـ
دارم از در دانشگاه میرم داخل نگهبان میپرسه کلاس داری
پ ن پ دختر همسایه ام براتون آش ندری اوردم
به یارو میگم قالپاق ریو دارین؟
می پرسه ماشینت ریو هست ؟
پ نــه پ لامبورگینیه قالپاق ریو می ندازم ریا نشه
اومدم تو 4 jok بابام میگه اون فیله اون بالا؟؟
میگم: پ ن پ اون منم به عنوان کاربر برتر انتخاب شدم
عاقا دیروز تو پارک داشتم کتاب میخوندم که ییهو یه نفر اومد و پرسید شما داری کتاب میخونی؟ منم گفتم بله دارم کتاب میخونم . . . . طرف ییهویی محکم زد تو گوشم!! گفتم واسه چی میزنی؟ میگه: چرا از فرصته "پ ن پ"ای که بهت دادم استفاده نکردی؟؟؟
.
.
توروخدا مسولین رسیدگی کنن، تحریما کمتر بشه لطفا . . . .
چند بار پشت سر هم میرم دستشویی..
مادرم میگه اسهالی؟؟
میگم: پ ن پ یبوست دارم..هی میرم شاید خودش خجالت بکشه بیاد
سر کلاس خوابیده بودم استادمون اومد گفت: خوابیدی؟ گفتم پ ن پ زدم کنار استراحت کنم که پشت فرمون خوابم نبره!!!
امروز به معلمم گفتم جلسه ی بعد میپرسی؟؟؟؟؟؟
.
.
گفت :پـــ نــ پـــ میشینیم خاله بازی میکنیم..
((اینم معلم ماداریم))
چندروزپيش رفتم بنزين سوپر بزنم يك بنده خدايي آمد تو صف بنزين سوپر بعد به من گفت كه شما هم دارين بنزين سوپر ميزنيد كه من يكدفعه ياد پن په افتادم و بهش گفتم خير دارم سوپر ليگ ايتاليا رو تماشا ميكنم كه يكدفعه همه حتي خودش زدن زير خنده و بيا ببين كه چه خنده بازاري راه افتاد .
چند وقت پیش با رفیقم رفتم بیرون.یکی از رفیقاش ما رو باهم دیده
فرداش از رفیقم میپرسه: اون رفیقت که دیروز بات بود ازدواج کرده؟
رفیقم گفت :ن بابا 73 ایه.
اون رفیقه :ینی متولد 73 است؟
رفیقم:پ ن پ 73 سالــــــشه!!!!
از مادربزرگم میپرسم شما بزرگتری یاخاله بزرگ؟
میگه از نظر سنی؟؟
پ ن پ ازنظر قد و وزنو کلسترول خون میگم...
دوستم تعریف میکرد :
به داداشم میگم: میری آشپخونه، بی زحمت واسه منم یه لیوان آب بیار
میگه: تشنته؟
میگم: پ ن پ، من آ« گلبرگ مغرورم که میمیرم زِ بی آبی/ ولی با منّت و خواری، پیِ شبنم نمیگردم....
مرغ رو از فریزر در اوردم میگه میخواهی مرغ درست کن؟
میگم په نه په خانوادش اومدن از سرد خونه ببرنش خاکش کنن.
داریم از مسیر رباط کریم می ریم اسلامشهر، داییم با دو تا از خاله هام تو ماشین خودشون جلوتر از ما میرن.خاله م زنگ زده می گه کجایید؟(حالا گوشیش روی اسپیکره) میگم گلستان رو رد کردیم. میگه گلستان رباط کریم؟؟ میگم پ ن پ ، گلستان سعدی!!!
حالا هم از این طرف همه دارن غش می کنن از خنده ، هم از اون طرف اونا. خالمم از حرص منو فش می ده. به من چه!میخواست سؤال بی ربط نپرسه خب!!!!والااااااا.
مامانم سفره پهن کرد
بهش گفتم: میخوای شام بیاری"
گفت : پ ن پ می خوام گل های سفره رو آب بزنم ....
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 71839
کل بازدید: 530381741










