@andishepuia
✍✍✍✍✍✍
#داستان_کوتاه
امتحان پايانى درس فلسفه بود. استاد فقط یک سؤال مطرح كرده بود! سؤال اين بود:
شما چگونه مىتوانيد مرا متقاعد كنيد كه صندلى جلوى شما نامرئى است؟
تقريباً یک ساعت زمان برد تا دانشجويان توانستند پاسخهاى خود را در برگه امتحانىشان بنويسند، به غير از يك دانشجوى تنبل كه تنها 10 ثانيه طول كشيد تا جواب را بنويسد!
چند روز بعد كه استاد نمرههاى دانشجويان را اعلام كرد، آن دانشجوى تنبل بالاترين نمره كلاس را گرفته بود...او در جواب فقط نوشته بود:
كدام صندلى؟!
#گابریل_گارسیا_مارکز
داستان کوتاه
یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین متونی که تا بحال خوندم؛تقدیم به همه دوستان عزیز:
هیچ وقت حسرت زندگی ادمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!!!!
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است.. هر قلبی دردی دارد٬ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد... بعضی ها آن رادرچشمانشان پنهان میکنند ٬ بعضی هادرلبخندشان!!!!!!
خنده رامعنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست..
نه سفیدی بیانگر زیبایی ست....... ونه سیاهی نشانه زشتی........ کفن سفید ٬ اما ترساننده است: وکعبه سیاه ٫ اما محبوب ودوست داشتنی است.....
انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش.....
قبل از اینکه سرت را بالا ببری ونداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی..... نظری به پایین بیندازو داشته هایت راشاکر باش.....
انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ي فکرش ؛ شریف نمیشود جز به واسطه ي رفتارش وقابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیکش.. ....
تقدیم به همه دوستانی که شایسته ي احترامند
اين متن رو از بالا به پايين و از پايين به بالا بخونين ... ببينين نوع گفتار چقدر با هم فرق ميکنه
.
.
امروز بدترين روز بود
و سعى نکن منو متقاعد کنى که
در هر روزى، يک چيز خوبى پيدا ميشه.
چون اگه با دقت نگاه کنيم
اين دنيا جاى وحشتناکيه.
با اينکه
بعضى وقتا يک اتفاقات خوبى هم ميفته
شادى و رضايت هميشگى نيستند.
و اين درست نيست که
همش به ذهن و دل ما ربط داره
چون
ما ميتونيم شادى واقعى رو تجربه کنيم
فقط وقتى در يک محيط خوب باشيم.
ميتونيم خوبى رو خلق کنيم
مطمئن هستم تو هم موافقى که
محيطى که توش هستيم
تأثير مستقيم داره روى
رفتار ما
همه چيز در کنترل ما نيست.
و تو هرگز از من نخواهى شنيد که
امروز روز خوبى بود.
.
.
.
حالا از پايين به بالا بخون
اعتیاد چیه؟ من میگم اعتیاد مثل یه غوله. یه غول که با شروع اعتیادت به هرچیزی وارد اتاقت میشه و تو باید تا آخر عمر تحملش کنی.....
یه روز تصمیم میگیری ترک کنی..... بشی یه آدم عادی..... ولى خیلی دیره...... اون غول از اتاقت نمیره بیرون....... یه گوشه میخوابه و تو با کوچک ترین اشتباهی ممکنه دوباره غول اعتیاد رو بیدار کنی......
زندگیت تا آخر عمر همینه......
میدونید بد ترین اعتیاد چیه؟ بنظر من اعتیاد به عشق!!!
اینکه که معتادی به عشق، به محبت کردن و محبت دیدن، به فشردن دستی که گرماشو دوس داری....
خیلی سخته ترک کردنش.....
آسه میری، آسه میای...... نمیذاری کسی بهت دل ببنده..... نمیذاری نگاهی دلتو بلرزونه چون میترسی دوباره دلت زنده بشه و اون غول اعتیاد لعنتی......
هر ثانیه که فکر میکنی عاشقی به خودت تلنگر میزنی که هی! چته؟! یادت رفته چی کشیدی؟! با چه بدبختی عاشقیو ترک کردی؟! خودتو غرق میکنی تو کار و درس...... و پول!!!! که شاید مهم ترین عنصر زندگیته.
اره عزیزم، بدترین اعتیاد، اعتیاد به عشقه.
۱۳۹۵.۲.۱۹ هستی بانو
گفت:حالا قبل ازدواج با کسی دوست باشیم به جایی بر نمی خوره که
گفتم:فرض کن یه روز ساعت 12 میری خونه و گرسنه ای اما به دلائلی قراره ساعت یک غذا بخوری..
اگه تا قبل از غذا بخوای یه کیک..بیسکوییت ..شیرینی یا هر چیز دیگه ای بخوری
مادرت چه عکس العملی نشون میده؟
گفت:میزنه تو سرم و میگه یه ذره جلو اون شکمتو بگیری به جایی بر نمیخوره...
صبر کن غذا حاضر میشه..
گفتم:یعنی مادرت از گرسنگی تو لذت میبره یا از خوردن تو ناراحت میشه؟
گفت:هیچکدوم فقط می خواد اشتهام کم نشه و با لذت بیشتری غذا بخورم
گفتم:دوستی با جنس مخالف قبل از ازدواجم حکم همون بیسکوییت قبل غذارو داره
هر قدر ازش لذت ببری از لذت ارتباطت با همسرت کم میشه
حتی اگه این لذت قراره فقط در حد حرف زدن باشه..
وقتی توی نم نم بارون به گذشته ها فکر میکنی ، بی اختیار اشک چشمات گونه هاتو گرم نگه میداره... اصلا گذشت زمان رو متوجه نمیشی ، یهو به خودت میای میبینی از بس که راه رفتی همین نم نم بارون کل هیکلتو خیس کرده.
میری یه گوشه ، گوشیتو در میاری میری ۴جوک ، می بینی دردات به عنوان جوک به اشتراک گذاشته شدن.. دردایی که قسمت کوتاهی از زندگیت بودن اسمشون شده جوک..
خدایا کنکورو از دست دادم ، " کمکم کن خودمم دارم از دست میرم.
صفحه داستان کوتاه.. ساعت نزدیکای 1 شب
قیاسی ساده می بندم امامی با پیمبررا
غم موسی بن عمران و غم موسی بن جعفر را
دوتا موسی که هردو رهبری کردند در عالم
یکی قوم مسلمان را و آن یک قوم کافر را
یکی خود جلوه ای از جلوه های نور حیدر بود
یکی بیهوش شد در طور وقتی دید حیدر را
یکی کشت و فراری گشت حقی چون که ناحق شد
یکی با کاظم الغیظی به زیر انداخته سر را
دوتا موسی دوتا هارون زمان اما به نامردی
رشیدش کرد و دشمن کرد هارون برادر را
دوتا موسی یکی سرگرم فرزندان خود بود و
نمی دید این یکی در حبس تا نُه سال دختر را
یکی مادر در آب نیل رفت و داد بر آبش
یکی در آتش در داد محسن را و مادر را
عصای حضرت موسی کجا و آن امامی که
عصای پیریش می کرد دیوار برابر را
کجا در حبس موسی را چنین شلاق آوردند
به جرم اینکه شبها خوانده بود آیات کوثر را
شهادت امام موسی کاظم رو تسلیت میگم...
زن عجله داشت تا به قرار هفتگی اش برسد.
پوشیه اش را مرتب کرد و به راهش ادامه داد .
کمی آن طرف دو تا دختر توجهش را جلب کردند.
پوشش نامناسب و آرایش عجیب شان باعث شده بود که زن بی خیال عجله ای که داشت بشود و قدم هایش را آهسته تر کند .
پسر جوانی خودش را کنار آن دو دختر رساند و شروع کرد به خندیدن و حرف زدن و شماره دادن . دخترها هم بدشان نمی آمد و مقاومتی نمی کردند .
زن انگار یادش آمده باشد که عجله دارد ، چشم از صحنه ی ناهنجاری که می دید برداشت و قدم هایش را تندتر کرد.
یکدفعه مردی با سرعت زیاد جوری از کنارش عبور کرد که نزدیک بود با او برخورد کند . زن چادرش را روی پوشیه اش مرتب کرد وبه تندی به سمت مرد برگشت .
قبل از آنکه زن اعتراضی بکند ، مرد جوان دستش را روی سینه اش گذاشت ، کمی خودش را به نشانه ی ادب و احترام خم کرد و در نهایت متانت درحالیکه چشمانش به نشانه ی ادب به پایین دوخته شده بود گفت : شرمنده ام خانم ببخشید متوجه شما نشدم .
زن سرجایش خشک شد . این مرد جوان همان کسی بود که چند لحظه قبل داشت با آن دخترها باجسارت و شوخی رفتار می کرد.
قوم برگزیده را خدا در سوره مائده، آیه های 54 تا 56 توضیح میدهد. ای کسانی که ایمان آوردید اگر از دینش برگردید یک قوم دیگری را می آوریم که ویژگی آنها این است" یحبهم و یحبونه" هم دوستشان دارم هم آنها مرا دوست دارند. اینها عهد با خداست. در بقره، آیه 125، "عهدنا ابراهیم واسماعیل" ما با ابراهیم و اسماعیل عهد بستیم. یعنی از طریق اسماعیل این ادامه پیدا کرد.
؛
در انجیل متی، باب 21 نیز حضرت عیسی به یهودیان گفت:" ملکوت آسمانها از شما گرفته شد و خدا آن را به امتی که میوه اش را بیاورند خواهد داد".
دقیقا این هم شد. از بنی اسرائیل گرفته شد و به بنی اسماعیل داده شد. الان من و شما نشستیم منتظر آن ملک عظیم هستیم. وعده قرآنی است. تو در کجای این ملک عظیم می گنجی؟ چه ارتباطی داری؟ دوست داری آن قوم برگزیده باشی؟ معلوم است همه دوست دارند. اما به این سادگی ها نیست. ویژگی دارند °
؛
اولا توهم نمی زنند که خدا یک طرفه عاشقان است. آن قوم برگزیده، جلوی مومنین فروتن است و برای کافر شاخ و شونه می کشد و اینها اهل جهاد هستند. جهاد هم عرصه های مختلفی دارد. "و لایخافون لومه لائم" از سرزنش، سرزنش کنندگان هم نمی ترسند.(سوره مائده- آیه 54)
این آیه وقتی نازل شد. صحابه از پیامبر پرسیدند آنها چه کسانی هستند؟ پیامبر بر شانه سلمان زد، گفت: "من هذا" از این هستند." هذا و ذبوح" این و قومش.
سلمان چه ویژگی دارد؟ "منا اهل البیت".
؛
التماس دعای فرج..استاد علی اکبر رائفی پور
تماس دختر کوچولو با خدا
الو … الو… سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمیده؟
یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟
خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.
بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم …
هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا
باهام حرف بزنه گریه میکنما…
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛ بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا…چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن. مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نیستیم؟پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد… خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه…کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.
کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند .دنیا برای تو کوچک است …
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی…
کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت...
من برای خودم خط هایی دارم...
دور بعضی چیزها
زیر بعضی چیزها
و روی بعضی چیزها
گاهی خط قرمز
گاهی خط زرد
و گاهی خط سبز
دور بعضی آدمها را خط قرمز کشیده ام
آنها که همیشه سهمی از حس خوبم را به تاراج میبرند...
حسودها ..خودبین ها و مهمتر از همه آنها که همیشه به من دروغ گفتند.....
زیر بعضی ها را خط زرد میکشم....
آدمهایی که تکلیفت را با آنها نمیدانی.
مثل فصلها رنگ عوض میکنند و اعتباری نیست نه به تحسین و نه به تکذیبشان....
روی بعضی چیزها و آدمها را با برگهای سبز خطی میکشم, سبز سبز تا یادم بمانند و یادگار همیشگی ذهنم باشند....
آدمهایی ک شاید همه ی فرقشان و خاص بودنشان در نگاه و کلامشان باشد....
آدمهایی که ساده ی ساده فقط دوستشان دارم
این آدمها را باید قاب گرفت و از مژه ها آویخت تا جلوی چشمت باشند ،تا وجب به وجب نگاهت را شکرگزار بودنشان باشی....
تقدیم به آدمهاي سبز زندگی...
داداش داشتن یعنــــــــــے....
گورِ بابایِ بقـــــیه ی پسرا
یعنی فقط داداشــــــــــمو عشقه
داداش داشتن یعنـــــے...
آبجـــــی، اینی که پوشیدم خوبه؟...
داداش داشتن یعنی...دعوا...خنده...کتک کاری...قلقلک...خنده...آشتی...
یعنی...روت غیرت داره...
یعنی یه حامی قوی...
یعنی پشتت گرمه...
یعنی...تو آبجیشی" باهاش حرف بزن راضیش کن حرف تورو گوش میده
یعنی... اذیتش کنی که بگه: وااااای این دیوونه باز اومد.
یعنی...دور دورِ خواهر برادری
یعنی... میدونی یکی تا تهِ تهِ تهِ دنیا باهته
***داداش داشتن یعنی: همیشه یه مَرد مواظبته***
ب سلامتی همه ی داداشی های دنیا،،،
که عشقِ خواهراشون هستن!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به سلامتی يدونه داداشم????????????????
گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد. لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد. گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برات کافی است.
وقتی به فرد نالایقی خدمت می کنی تنها انتظارت این باشد که گزندی از او نبینی
دنیا پر از تباهی است نه بخاطر آدمهای بد بلکه بخاطر سکوت آدمهای خوب.
آلبر کامو :
خدا به انسان می گوید :
من خانه هستم .. ، در بزن .
با هم چای میخوریم و گپ میزنیم
تو سبُک میشوی ..و ..
و من نظرم را در مورد تو عوض میکنم
و کاری میکنم تا دلت گرم شود .
لازم نیست سر سجادۀ نماز باشی
می توانی همانطور که در حال چای خوردن هستی با من حرف بزنی
یا .. همانطور که در حال گوش دادن به موسیقی هستی
من هم از موزیک خوشم می آید
خودم به انسانها آموزش داده ام بنوازند ،
به بعضی از آنها الهام کردم چگونه ساز های متفاوت بسازند
و نغمه های شورانگیز از آن بیرون بکشند ،
با رقص هم مخالف نیستم .
ببین پروانه ها چگونه می رقصند .
گُل در حال رقص است .
ابرها درحال رقصند.
به کودکان نگاه کن ، پاک و معصومند و مدام درحال رقصند.
گاهی خدا می گوید : مزاحم نیستی
در بزن با هم یک چای بنوشیم و گپ بزنیم ...
ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ،
ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﻦ،
ﻣﻦ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺎﺵ ... چقدر زیباست، انسان با این تفکر زندگی کنه که همیشه و در هر حالت میتونه با خدای خودش حرف بزنه
اولین باری که دلت برایِ یکی میلرزه با آغوش باز ازش استقبال میکنی !
چون انقدر حسش خوبه که چشماتو رو همه چی میبنده ...
به این فکر نمیکنی که تهش چی قراره بشه ،
تو همـون لحظه عاشقی میکنی .
وقتی به هر دلیلی از دستش میدی
تا مدتها درِ قلبتو محکم میبندی
که دیگه هیچکس پا توش نذاره ..
برای بار دوم اگر کسی پیدا شه که دلتو بلرزونه ، که نسبت بهش یه حسِ مثبت داشته باشی ،
که فقط خودشو ببینی
و با نفر قبلی مقایسش نکنی ،
میترسی !
خیلی میترسی ...
چون تجربه ی تلخ داری ..
میترسی دوباره به اون حالِ قبلت برگردی ...
بار دوم عاشق شدن سخته ..
اما وقتی دل بدی دیگه مثل بار اول فقط دل نمیـکـَنی ،
جون میکنی !
چون بار دوم هم با قلبت عاشق میشی
هم با مغزت ...
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 20129
کل بازدید: 530508659










