دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس دلتنگی

  248283

دلتنگی زبون نفهم ترین حس دنیاست
حالا تو هی واسش منطق بیار!

دلبرمعروف دلم بدجور معروفه.اونقدر که هزاران نفرعاشقشن و من مبتلا ترم ...

به قول خودش:وقتی باران میگیرد،هوایت ابریست، وجودت جاریست،حضورت خالیست...
و دچار یعنی عاشق ...

  248205

باران کمی آهسته تر اینجا کسی در خانه نیست
من هستم و تنهایی و درد بزرگی که نامش زندگیست....

  248165

سخت است بخندی و دلت غم زده باشد
هر گوشه ای از پیرهنت نم زده باشد
سخت است به اجبار به جمعی بنشینی
وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد

  248158

‏اونی که گفته بود یه روز خوب میاد و زنده میخوام....
رسمش نبود از عاشقی فقط تنهایـیش نصیب من بشه...

  248148

تو زندگـــــــی یه پوشــه هست به اســـم

حســــرت به دل

که قشنـــگترین آرزوهــا توشـــه ......!

  248103

خسته و زخمی زخمی
ابری ابری چشمام
نشو دلواپس من که
خیلی وقته خیلی تنهام

  247891

گرگ باش!
مغرور!
برشب پادشاهي کن ميخواهي خنجر بزني از رو به رو بزن!
مثل گرگ تعصب داشته باش!
مثل گرگ حتئ به شير هم رحم نکن!
مثل گرگ رو در رو حقت را بگير!
دوستانت را ليس بزن دشمنانت را گاز بگير!
در برابر سگان ولگرد بي تفاوت باش آنها با پارس کردن بيهوده زنده اند!
گرگ باش هميشه با گله اما تنها.....

دريا-گلبرگ

  247784

اي زندگي من خسته ام تاکي سکوت تاکي قفس
اي مرگ تو اين دست من دستم بگير
در سينه ام اي آرزو محض خدا ديگر بمير
اي لحظه ها من از شما زخم خورده ام ترکم کنيد
اي روز وشب من آدمي دل مرده ام درکم کنيد
من تا گلو در حسرتم افسرده ام درکم کنيد
از وحشت فرداي خود آزرده ام درکم کنيد
اي اشک گرم آروم بريز بر گونه بيمار من،لذت ببر اي غم تو از اينهمه آزاره من
اي لحظه پايان من اين امشبو فردا نکن........

  247781

شب يلدا واسه هرکي يه خوبي داشت واسه منم اين بود که ميتونستم يک دقيقه بيشتراز هميشه به تو فکر کنم و هرروز بجاي 1440 بار بغض کردن و فکر کردن به تو ميتونستم 1441 بار به تو فکر کنم
آهاااييييي توي که رفتي من بخشيدمت اما من هميه اين شهر رو باتو قدم زدم بهم بگو کجا برم که خاطرهاي که داشتيم اونجا نباشه.......
دريا___

a®¥a@

  247737

گلايه ي نيست منو فاصله ها همزاديم گاه تورو از دور ببينم خوبه خوب است حاله من
با دوست عشق زيباست با يار بي قراري از دوست درد ماند از يار يادگاري......

  247723

ياد باد آن روزگار اي دل که ياري داشتي در ميانه باده نوشان اعتباري داشتي از گذرها ميگذشتي خيره سر هنگامه جور روز و شب با ياره يک دل مينشستي روبه رو
حاليا بي هايو هوي آن سر افرازي چه شد؟ يار را بازي گرفتي آخره بازي چه شد؟
اين زمان ديگر سره تو با غريبان آشناست هر دلي ارزان فروشد يار او را اين سزاست.....

  247673

دل را دست هرکي سپردم پسم داد
کس تاب نگهداري ديوانه ندارد

  247656

دلبري با دلبري دل از کفم دزديد و رفت هرچه کردم ناله از دل دلسنگ نشنيد و رفت گفتمش اي بي وفا دلبر ز دل بردي چه سود؟ از تهه دل برمنه ديوانه دل خنديد و رفت......

  247510

بادبادکی فارغ ز غم در آسمانت بودم
ز دستانت گسیخته شد نخِ اتصالم

کاش خود را در چشم هایت نظری می دیدم
من به آیینه چشمانت سخت ایمان دارم

جوان تر بودم شدی تک برگ روی شاخه ام
درختی که دگر بعد تو برگ ندادم، خشکیدم

حس بنده ی گنهکار و بد اختر و تنها دارم
نکند خدایی که هر لحظه به تو بازگشت دارم؟

آرزو هایم کوله بسته ،می کنند هرشب غروب
نیست امیدِ طلوع درین بخت، اعتراض دارم

《کیان_آشفته》

  247450

حس اون آدمى رو دارم كه تصادف كرده، بلند ميشه و گرد و خاك لباساشو مي تكونه، به همه لبخند ميزنه و ميگه "خوبم بابا، چيزى نشده" بعدش چهار قدم راه ميره يهو مى افته، ميميره :)