تاریخ انتشار : دي 1397
ياد باد آن روزگار اي دل که ياري داشتي در ميانه باده نوشان اعتباري داشتي از گذرها ميگذشتي خيره سر هنگامه جور روز و شب با ياره يک دل مينشستي روبه رو
حاليا بي هايو هوي آن سر افرازي چه شد؟ يار را بازي گرفتي آخره بازي چه شد؟
اين زمان ديگر سره تو با غريبان آشناست هر دلي ارزان فروشد يار او را اين سزاست.....











.gif)
.gif)