دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  81549

رفتم داروخونه یه شامپو خریدم اومدم بیرون بعد که داخلشو نگا کرده دیدم ته شامپو قرمزه برگشتم گفتم خانم شامپوتون خرابه !!!
خانومه گفت آره مثل این که خرابه حالا می خوای پسش بدی؟
گفتم آره الان پولتونو پس میدم بعد از داخل کیف پولم ۵۰۰۰ تومنی در آوردم دادم بهش....
یهو خانومه رفت زیر میز.....
بعد با صورتی قرمز اومد بالا بهم گفت عزیزم من باید به تو پول بدم تو چرا دوباره به من پول میدی؟؟؟
یعنی اگه نگفته بود عمرا می فهمیدم......
خدا میدونه اون لحظه تو چه فکری بودم........
یعنی تا این حد؟؟؟؟

  81546

سلام
جدیدا تکه کلام خواهرم "نون مفته دیگه شده"
دیشب خانواده شوهرش خونشون بودن من هم دعوت کرد سر سفره شام بچه برادر شوهرش که خیلی هم باهاش رودروایستی داره دو تا بشقاب غذا خود و بعدش هم به مامانش گفت که یه بشقاب غذای دیگه میخواد
مامانشم رو کرد به خواهرم و گفت این بچه من خیلی کم غذاست خونه خودمان لب به غذا نمیزنه ولی نمیدونم چش شده که اینجا اشتهاش باز شده
خواهرم هم نه گذاشت و نه برداشت و گفت " مال مفته دیگه "
من که تمام موزاییک ها رو گاز گاز کردم

  81544

•با همسرم رفتیم خرید، می خواستیم مایع دستشویی بخریم. برگشته به فروشنده میگه: آقا دستشویی دارین؟
من:))))
همسرم:((((
فروشنده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  81542

بابام يه كمد ساخته،ميگم بابا چرا اونورش از اينورش بزرگتره؟
ميگه نه اون بخاطر شكست ديده :)))))))

  81541

نوه عموم1سالشه براي اولين بار8قدم متوالي بدون اينکه بخوره زمين راه رفته،مامان و باباش احساساتي شدن از خوشحالي چنان جيغ و دادي زدن که طفلکي شوکه شده ديگه سينه خيز هم نميره,به مامانم ميگم من راه رفتم تو چيکار کردي؟
ميگه هيچي اولين کاري که کردم در کابينتارو با کش بستم! :|

  81534

پسران و دختران دوراندیش که به خالی کردن جیب والدینتان می اندیشید و راهش را پیدا نمی کنید . کامیون برای شما راه حل ویژه ای دارد . تلفن سه تا 8 سه رقم آخرش 7 . کامیون بی دنده ی نفتکش (نگم چی)

  81520

چند روز قبل یه سیم کارت ایرانسل خریده بودم(حالا فهمیدین بچه پولدارم؟)
گفتم اذیت یکی از بچه ها کنم. خودم رو دختر معرفی کردم و باهاش قرار گذاشتم. اونم از خداخواسته زنگ زده به من میگه با یه نفر دوست شدم عصر
بیا بریم ببینیمش .(خخخخخخخخخ)
عاغا رفتیم سر قرار دوست ما هم که ناامید شده بود منم گفتم حتما دختره اومده دیدتت از قیافت خوشش نیومده و رفته. :)))))
دوستان پرسیدن پس سیم کارته چی شد؟؟ باید بگم که شکستمش
(دوباره فهمیدین بچه پولدارم؟؟) الان هم دارم میرم تیمارستان ملاقات
دوستم خخخخخخ
دوست به درد همین وقت ها میخوره مگه نه؟؟ :)))))

  81513

فقت من اینجوریم یا نه شما هم که وارد سایت میشید اول اون گوشه که نوشته: (... خوش آمدی) نگاه میکنیدو میگید نوکرم؟؟؟؟؟؟
ترو خدا جواب بدینو منو از نگرانی در بیارید
لایک=هر چه زودتر به یک روانپزشک مراجعه کن

  81512

وقتی امتحان رو می نوشتم میرفتم تحویل بدم برگه رو که نگا می کردم پر شکلک یاهو بود نمیدونم چرا هه :d

  81487

بعد از ظهر کارناممو گرفته بودم خوشحال و سر حال که با معدل بالا قبول شدم مثل یک غزال تیز پا در حال جفتک اندازی تو خیابون بودم که به در خونه رسیدم کا رناممو دادم دست بابام بعد نیم ساعت برگشته میگه خب که چی؟
منم گفتم معدل و حال کن.!گفت هان چیه بوی پول به دماغ کثیفت خورده! رفتی کارنامه رفیقاتو گرفتی آوردی که من و خر کنی یابو! Xbox میخوای، play station 3 میخوای، حتما بعدش موتور هم میخوای!گمشو
من الآن پای سیفون توالت نشستم و میخوام خودم رو بکشم، بدرود زندگی

  81486

ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﻰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻡ
ﻧﺎﺧﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻮﺩ،
ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺟﺰﺀ ﻧﺎﺧﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ

  81478

عزیزان من(چقد باید بگیم عاقا؟یکم تنوع) دیشب داشتم سیب زمینی پوست می کندم بابام بهم گفت:پوستش رو زیاد نگیر.(منظورش گوشتش بود).
با خودم گفتم:حتما اشتباه گفته
دو دقیقه بعد محکم خوابوند زیر گوشم.
گفتم:چرا میزنی؟
گفت:ده بار مگه نگفتم پوستش رو زیاد نگیر.
من:ا
بابام:(
سیب زمینی:))
خدایاااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  81476

من بدبخت رفتم يه گوشي خريدم به اين قصد كه قراره گرون بشه.خولاصه قبل خريد رفتم تو سايت قيمت گرفتم:399000تومان و خرامان رفتم خريداري نمودم (ادبياتم تو حلقتون)بعد ااومدن از فروشگاه بازهم خر آمان از سايت قيمت گرفتم:369000تومان
.
.
من ديگه حرفي براي گفتن ندارم
.
خودتي

  81466

یادمه اولین بار که سوار هواپیما شدم میخواستم برم دستشوئی (این گربه همسایه تو حلقم اگه دروغ بگم ) خلاصه وقتی رفتم تو هرچی نگاه کردم نفهمیدم باید چجوری گلاب به روتون کارمو بکنم .خلاصه چیزی که به مغزم رسید این بود که برم بالای توالات فرنگیه رو دوپا بشینم . چشتون روز بد نبینه نزدیک بو پام سر بخوره .دیدم فایده نداره . اومدم پائین . یه دستمو زدم به دیوار خودمو کج کردم دیدم بازم نمیشه ..آخه هنوز خدمت نرفته بودم که بلد باشم . . . . آقا چشتون روز بد نبینه .دست از پا دراز تر اومدم بیرون ..45 دقیقه با مشت رو شکمم میکوبیدم تا بالاخره رسیدیم فرودگاه . همه اینها به درک . تو فرودگاه یارو رفته بود تو مگه ول میکرد . هرچی بود نگه داشته بود بیاد به غربت بریزه . . . ولی آخرش به خیر گذشت . . .

  81464

بدترین خاطره کودکیم اینه که تو فیلم عروسی داییم دیدم کنار یکی تنها نشستمو اونم حس نوع دوستیش گل کرده بود میخواست چای بده بخورم،اااااااااااانگشتشوکردتواستکان دید دماش خوبه داد به خوردم