اعتراف میکنم
یه بار کلاس چهارم دبستان، خانوم معلم داشت یکی از بچه هارو تنبیه میکرد و گفت:چرا همچین کار بدی انجام دادی؟
پسره هم گفت:خانوم ...فلانی بهمون گفت اینکارو بکن
معلمم گفت:مگه یکی میگه برو توی جوب تو باید بری
عاغا منم جوگیر شدم اون وسط بلند شدم و (البته شاگرد اول کلاس بودم و معلما منو قبول داشتن ، فقط ادبم یکم خورده شیشه داشت از همون انفوان کودکی)....گفتم:درسته!!!
هرکی بهت گفت کمر بندتو بکش بیرون تو باید بکشی شلوارت بیفته و بگی ناهار مهمون ما؟
نمی دونم چی شد بعدش (دلمم نمیخاد بدونم)
اینم یکی از موردای جک 233162
نمایش مطلب شماره 234515
تاریخ انتشار : شهريور 1396
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید امروز:
2105
بازدید دیروز: 30677
کل بازدید: 530307009
بازدید دیروز: 30677
کل بازدید: 530307009










