دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 204067

تاریخ انتشار : تير 1394

عاقامورد داشتیم من سوارتاکسی شدم یه دخترهم اومدکنارم نشست........
.
.
.
.رفتم خونه مامانم میگه:مگه بادخترداییت قهری؟که توماشین محلش نذاشتی؟
تازه فهمیدم اون دختره که کنارم نشسته بود دخترداییم بود اما این تفاوت به این عظمت بخاطر اون آرایشی بود که روصورتش بود.....
داشتم فکرمیکردم که چرادخترداییم که منوشناخت چیزی نگفت بهم؟که فهمیدم بنده خدا رژ لبش موقع آرایش پریده بودتوحلقش بخاطرهمین نمیتونست حرف بزنه و داشت میرفت دکتر درش بیاره
الانم میخوام برم ملاقاتش نمیدونم براش آبمیوه ببرم یایه رژ لب براش کادو بگیرم؟