دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس عاشقانه

  110105

یوسف میدانست تمام درها بسته هستند اما به خاطر خدا و به امید او حتی به سوی درهای بسته دوید و تمام درهای بسته برایش باز شد .اگر تمام درهای دنیا به رویت بسته شدند رو به درهای بسته بدو چون خدای تو و یوسف یکی است.

  110103

جهان پوچ ....
و این همه سرشاری...این همه تو
من از تمامی باران
فقط تو را می گریم...

  110101

شراب شده اند اشکهایم...
دست رنج توست...
بخور بسلامتی دلبر امروزت...

  110094

میگن عاشقـــــــــــا بـــــــــــارونو دوس دارن..
ولی من یه چیزی رو هیچ وقت نگفتم
" چـــــــــــــه بــــــــارون بباره
چـــــــــــــه بـــــــــــــــارون نباره
با هر اتفاقی بــــــــــــــه یـــــــــــــــــــادت میــــــــــــــوفتم"
تقدیم به.... :(((((((((((((

  110092

"هــــــــــــــوای پــــــــــاییــــــــــــــــــــــــــز"
هوا حال میده واسه گریه کردن...
هوا حال میده واسه بی قراری...
که یک لحظه بغضت رو تنها نذاری...
که آروم بشینی یه گوشه بباری...
که یادت بیاری "اونـــــــــــــــــو" نـــــــــــــــــداری...

  110087

اگرچه به شـب هاي من ، تو گريه هديه ميکني ..
آروم نميگيره دلم ، وقتي تـو گريه ميکني ..

  110080

دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان می سپارم دل که قابل دار نیست

  110073

چند روزه توهم درگیری با غم....من گیر میدم بهت تو گیر میدی به مـــــــن...
حرفو گله ای اگه داری پشت سر نه تو روی خودم بزن.
بگو بدم,بگو لجم,بگو در میاد از کارات...
بازم لــجــــــــــــم....
نمیدونم کجایی,ولی به یاد تو میزنم بازم اروم اروم قـــــــــدم....
تو که باختی منم باختم,کی برده پس؟!
دلامونو گرم میکردیم به کیبوردو سردو تکست میدادیم بهَم,تا دم صبح.
اون رابطۀ قشنگمون چی شده پــــــــس؟! خودتو بذار بجای من یکــــــــم.
کُلی گِله دارم بذار یکم بگــــــــم,تو سرگرم به مهمونی و تفریح...من به سلامتی تو رفت دوباره پــــِیـــــــــــکم.....
مِستِر جِفِرسون

  110072

دلــــــم گرفـته ای خــدا...تـــنــها شدم دوباره....روزای ســــردی مونـــده و شبـــــای بـــــی ستـــــاره...
دلـــــم گرفته ای خـــدا...حـــرفــی بــــزن تــو بـــا مـــن....نــذار هــمــینجــوری بره,تنهایی عمری با غم......
مِستِر جِفِرسون

  110069

میگذره و دیدمت تو پیاده رو الان چند سالیه
کالاسکه بود دستت ,کنارتم همون یارو و
خوش بودین و خرم و میخندین با هم
شما خرید بودین ,میرفتین پیاده راهُبا هم
کُلامو میدم پایین نشناسی منو
میدونم روی زندگیت حسابی حساسی الان
بهتره نبینی منو
نبینیم همو...
نمیخوام ببینیم دیگه همدیگرو
هی زمان داره میره...
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره ولی تبریک
تو مامان شدی دیگه
مِستِر جِفِرسون

  110067

تو مرا به عصر حجر برمیگردانی...
زمانی که آدم چای را با خنده ی حوا شیرین میکرد...!

  110066

چه قد ساکته خونه...وقتی تو نیستی....
چه بی طاقته خونه وقتی...
تو...
نیستی.....

  110065

عشق
نه پول میخواد....
نه زیبایی....
و نه هیچ چیز دیگه....
فقط "دوتا آدم" میخواد....
تاکید میکنم: آدددددددم . . . . . . . . . !

  110062

من میخوام تا وقتی زنده ام
سر بزاری روی دوشم
همه ی درد و دلات و بگی آروم توی گوشم
هیچی از دنیا نمیخوام اگه غصه تو نبینم
من میخوام تا وقتی زنده ام اینجا پیش تو بشینم

  110061

صدا میکنم تو را
این جانی که میگویی جانم را میگیرد
نزن این حرف ها را!
دل من جنبه ندارد...