تاریخ انتشار : آذر 1399
شبو
نَمِ بارونو
خیابونو
دوتا آدم که دست همو گرفتن دارن قدم میزنن
ومنی که با حسرت از رو پنجره بهشون نگاه میکنم
* ای کاش یه سازمانی وجود داشت که آدمای تنها توش عضو میشدن وشب های بارونی دو تا دوتا یا اصن دسته جمعی باهم قدم میزدن ....ای کاش زندگی ساده تر بود...مهربون بودن آسون تر بود ... هعییی روزگار...*
# رشت
۵#اذر ۹۹
# جاست فور یادگاری^-*