دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 238049

تاریخ انتشار : دي 1396

زمستان آمد.زمستانی که باران ، برف ، سوز شبها و روزهای در آن، از آسمان بالا سر من و تو می بارد و می آید و شبها کنار بخاری خونمون زیر پتوی همیشگی مون در خوابیم. حال نوبت رسیده که در این سرمای شبها،من برای خدمت برم.. برم جای دوری برای سه ماه دور از تو بیدار باشم و حکم نگهبانی سوز شبهای زمستانی،برایم صادر شود..
آری درست است درست فکر میکنی.. چ خاطراتی گذراندم با تو...

خداحافظ عزیزم...
سلام زمستان آمدم خاطراتم را با تو در شبهای بیداریم دزمیان بگذارم...