تاریخ انتشار : آذر 1395
دزد ، قالی علامه را برداشت . علامه خود را به خواب زده بود ! دنبال وی تا سرای بوعلی بازار تهران رفت ! فرش را با قیمتی خرید و قیمت حمل قالی را نیز حساب کرد ! دزد وقتی به آن کوچه رسید متوجه قضیه شد ! علامه این عمل را منع کرد و گفت من فقط قالی از تو خریده ام !
دزد شرمسار شد ، گریست و توبه کرد !
داستان تقی جعفری افلاکی خاک نشین !











.gif)
.gif)