دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 198238

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1394

سه شنبس و ساعت 11:22
8اردیبهشت94
با ی دنیا غم و اشک و آه و حسرت نشستم روتختمو دونه دونه نامه هاشو
پاره کردم،چیزایی ک برام گرفته بودو ریختم توپلاستیکو میخوام از اینجا
ببرم...
من ک هیچجور زورم بهش نرسید، دستمم بهش نرسید،،فقط تونستم بگم
با همین سادگیام با همین زیادی مهربونیام واگذارش کردم ب خدا..
هرچند میدونم آخرشم هرچی بشه،ی روزی دل خودشم بشکنه یا تقاص
کاراشو پس بده،دیگه دردی از من دوا نمیکنه اما،،،اما من هرگز نمیبخشمش.
بخدا قول و قرار ما این نبود، رسم دوستی و رفاقتمون این نبود،،نامردی کرد
منم تووجودم کشتمش،با همه ی سختیا و درد و رنجا کشتمش.
خدایا هیچ چیز بهتر از تنها بودن با تو نیست..آدمات بدجور دل میشکنن،
آدمات حرمت نگه نمیدارن،،آدمات روزا و شبامو پر از اشک و غصه کردن.
باهام بمون خداجون ک فقط تورو دارم.