تاریخ انتشار : اسفند 1393
تا علی ماهش به سوی قبر برد
ماه،رخ از شرم پشت ابر برد
آرزوها را علی در خاک کرد
خاک هم گویی گریبان چاک کرد
زد صدا:ای خاک،جانانم بگیر
تن نمانده هیچ از او،جانم بگیر
ناگهان بر یاری دست خدا
دستی آمد همچو دست مصطفی
گوهرش را از صدف،دریا گرفت
احمد از داماد خود،زهرا گرفت











.gif)
.gif)