زیر باران دوشنبه بعد از ظهر/اتفاقی مقابلم رخ داد/وسط کوچه ناگهان دیدم/
زن همسایه بر زمین افتاد/سیب ها روی خاک غلطیدند/چادرش در میان گرد وغبار/قبلا این صحنه را...نمی دانم/در من انگار می شود تکرار/آه سردی کشید،حس کردم/کوچه آتش گرفت از این آه/و سراسیمه گریه در گریه/پسر کوچکش رسید از راه/گفت:آرام باش! چیزی نیست/به گمانم فقط کمی کمرم.../دست من را بگیر،گریه نکن/مرد گریه نمی کند پسرم/چادرش را تکاند، با سختی/یا علی گفت و از زمین پا شد/پیش چشمان بی تفاوت ما/ناله هایش فقط تماشا شد/صبح فردا به مادرم گفتم/گوش کن ! این صدای روضهء کیست/طرف کوچه رفتم و دیدم /در ودیوار خانه ای مشکی است...
با خودم فکر می کنم حالا..کوچه ء ما چقدر تاریک است
گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه..راستی! فاطمیه نزدیک است...
نمایش مطلب شماره 148005
تاریخ انتشار : اسفند 1392
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید امروز:
26636
بازدید دیروز: 32526
کل بازدید: 528615089
بازدید دیروز: 32526
کل بازدید: 528615089










