دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 82371

تاریخ انتشار : تير 1392

لپتابم منفجر بشه اگه دروغ بگم
عاقا چشتون روز بد نبینه
یه روز رفته بودیم خونه ی خالم این شوهر خاله ما هم دکتره (اره ما اینیم دیگه فکو فامیل دکتر داریم ) حالا همه دور هم جمع شده بودیم که این پسر خاله ی ما خدا بگم چیکارش کنه سه سال از خودم بزرگتره بهم گفت
امسال خوب درس بخون کنکور پزشکی قبول شی (فهمیدید کنکوری هستم دیگه ) منم بدونه توجه به مکان و افرادی که کنارم هستن رک گفتم نه بابا پزشکی دیگه چیه این دکترا همه دیونن چند ثانیه که گذشت
همه داشتن عین جقد نگام میکردن منم که تازه متوجه شدم چی گفتم عین افتاب پرست رنگ عوض میکردم تازه دوروبرم شلوغ بود نمیتونستم تکون بخورم