•مدتی بود یه سگ ولگرد تو کوچمون بود و شبها از صداش خوابمون نمی برد. یه روز که سگه نشسته بود توی زمین روبروی خونمون زنگ زدم سازمان پسماند و آدرس دادم که بیان ببرنش. وایسادم پشت پنجره که هم سگه فرار نکنه بره و هم اینکه اگه ماشین پسماند اومد سگه رو بهشون نشون بدم. خلاصه نیم ساعتی رو پشت پنجره نگهبانی دادم. تازه منه اسگل ناهارمم پشت پنجره خوردم. فکر می کردم اینا خیلی دقیق هستن و زود میان. جالب این بود که با هر تکونی که سگه می خورد، خدا خدا می کردم که نره و اونا بیان فکر کنن من مزاحم تلفنی بودم. هیچی دیگه یکی دو ساعت پشت پنجره علاف بودم. وقتی دیدم نمیان دیگه بی خیالش شدم. سگه هم تا شب همونجا بود. فکر کنم میخواست ضایع شدن منو به رخم بکشه و بگه کو بگو بیان من هنوز منتظرم....
نمایش مطلب شماره 81453
    	
        تاریخ انتشار : خرداد 1392         
        
     
        آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
	
 عزیزُم بیا فالت بگیرُم
	
	فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
	 
فواید خنده
	
  خنده تاریخ انقضا نداره !!!   .gif)
	
	.gif)
	مجموعه تخصصی  فواید ، دانستنیها و رازهای خنده 
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
 بازدید امروز:
14914
بازدید دیروز: 32526
کل بازدید: 528603367
بازدید دیروز: 32526
کل بازدید: 528603367







 


