هروقت بابام روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد.کلاً پدرم 30ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و چند تا بدوبيراه ميگفت وحرص میخورد. اما كتكم نميزد و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روزپدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. كتك مفصلي كه اون روز خوردم باعث شد 5 روز تو شوک بمونم!!
الان خوشحالي كه ادب شدم آره؟!
نمایش مطلب شماره 31066
تاریخ انتشار : آبان 1391
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید امروز:
33418
بازدید دیروز: 59793
کل بازدید: 530252837
بازدید دیروز: 59793
کل بازدید: 530252837










