(Your friend) به معنای دوست شما
یه سال موقع انجیرا (استان فارسیا میدونن چی میگم) با داییم و پدر بزرگم تو انجیرستون خوابیدیم که یه وخ نصفه شب کسی نیاد انجیر بدزده
ساعت 3 شب همه خواب بودن ولی از اونجایی که من آدم ترسویی هستم خوابم نمیبرد (تو پشه بند هم خوابیده بودیم)
یه لحظه یه نور دیدم اولش ترسیدم ولی بعد که نگاه کردم دیدم یه مرده پتو انداخته رو خودش و داره انجیرارو جمع میکنه ببره
منم داییم و پدر بزرگمو بیدار کردم و پدر بزرگم گفت ساکت باشین و آروم پشت سر من بیایین ما هم رفتیم وقتي رسیدیم نزدیکش داییم با دست زد سر شونش(ساعت 3 نصفه شب)
طرف که یه لحظه روح خمینی اومد جلو چشاش همونجا نشست تا نیم ساعت هیچی نمیگفت بعدشم هرچی انجیر جمع کرده بود رو گذاشت همونجا و رفت حتی روش نشد معضرت خواهی کنه بدبخت
نمایش مطلب شماره 261475
تاریخ انتشار : آبان 1399
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید امروز:
21544
بازدید دیروز: 21096
کل بازدید: 530123696
بازدید دیروز: 21096
کل بازدید: 530123696










