تاریخ انتشار : آبان 1399
تنها جایی ک یادمه همه میخاستن کتک ام بزنن اونجایی بود ک تولد دوستم بود بعد خونشون بودیم داشتیم خونرو درست میکردیم با مامانش بعد مامانش رفت ک ما واسش تولد بگیریم همه گیر کرده بودن چجوری اینجا رو درست کنن دوستمم کم مونده بود بیاد یهو من اعصابم داغون شد گفتم: هوی چلغوزا.
همه برگشتن اینجوری نگام کردن :|
گفتم عه اینجا چقد چلغوز هس #_#
و اینگونه بود ک اون یکی رفیقم اومد از وسط جمعم کرد ????











.gif)
.gif)