تاریخ انتشار : آبان 1399
اواخر امتحانا بود ، بيکار بوديم که يکي از بچه ها گفت بيايم زنگ بزنيم ملتو سرکار بذاريم ...خلاصه قرار شد به کراش يکي از بچه ها زنگ بزنيم و منه نگون بخت حرف بزنم
اسم کراش دوستم محمد بود، وقتي زنگ زديمو جواب داد گفتم:سلام همراه محمد فلاني؟
با اينک خيلي خلاقيت ب خرج داده بودم و فاميليشو عوض کرده بودم:) در کمال ناباوري گفت : بله بفرماييد
خيلي شيک و مجلسي گفتم: من خواهرتم
هيچي ديگ اين به عنوان اخرين مراحمتم تا الان ثبت شده