دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 260163

تاریخ انتشار : مهر 1399

امتحان پایان ترم داشتیم هیچیییی نخونده بودیم کلا از اول ترم هیچی یاد نگرفته بودیم خیلی هم میترسیدیم قبول نشیم ، خلاصه با دوستم یه نقشه کشیدیم و قرار شد وقتی استادمون اومد برنیم زیر گریه و بهش بگیم همین الآن خبر دادن بابا بزرگمون مرده
( قبلا به استادمون گفته بودیم ما قوم میشیم) و حالاهم هرچی براشون زنگ میزنیم جواب نمیدن واین چیزا.. رفتیم توی سالن و منتظر شدیم استاد بیاد و همین که اومد ماهم شروع کردیم به گریه کردن و این چیزا اون بیچاره هم باورش شد و همش دلداریمون میداد و گفت برید خونه گفتیم نه استاد ما امتحان میدیم خلاصه رفتیم سر کلاس نشستیم و استادمون از همه امتحان گرفت به ما گفت از شما جلسه بعد امتحان میگیرم :-) ماهم آخر کلاس نشستیم همش سرمون رو میز بود یواش یواش میخندیدیم اونام فکر میکردن گریه میکنیم و دلداری میدادن اون روزم گذشت و جلسه بعد اومد منو دوستم با لباس مشکی رفتیم و بازم برای امتحان نخوندیم B-)
اینم بگم که پدربزرگم و مادربزرگم چند ساله فوت شدن لطفا اگه میشه برای شادی روحشون یه صلوات بفرسین
عزیزان اگه یه ذره هم خندیدید با لایک هاتون حمایتم کنید اولین جوکی هس که فرستادم