تاریخ انتشار : مهر 1399
رفتم پیش دختره ذول زدم تو چشماش گفتم دارم مرگ رابطمون رو توی چشمات میبینم.
گفت چی میگی بابا اسکل، من که تو رو نمیشناسم.
چشمامو خمار کردم گفتم دقیقا دارم درمورد همین حرف میزنم
رفتم پیش دختره ذول زدم تو چشماش گفتم دارم مرگ رابطمون رو توی چشمات میبینم.
گفت چی میگی بابا اسکل، من که تو رو نمیشناسم.
چشمامو خمار کردم گفتم دقیقا دارم درمورد همین حرف میزنم
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )