دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 260018

تاریخ انتشار : مهر 1399

رفتم پیش دختره ذول زدم تو چشماش گفتم دارم مرگ رابطمون رو توی چشمات میبینم.
گفت چی میگی بابا اسکل، من که تو رو نمیشناسم.
چشمامو خمار کردم گفتم دقیقا دارم درمورد همین حرف میزنم