دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 259421

تاریخ انتشار : مرداد 1399

یکی از فانتزیامم اینه که
مثلا با عشقه نداشتم ازدواج کنیم بعد من تو اشپزخونه در حال شستن ظرفا باشم اونم یهویی از پشت بغلم کنه*-* منم برگردم سمتش و


چاقویی که داشتم میشستمو بکنم تو گردنش که دیگه به سرش نزنه ازین لوس بازیا دراره مرتیکه ی بی ادراکه بیریخت:|
ایششششش

(شفا پیدا میکنم به امیده خدا"-")