یه روز معلمی به شاگردانش گفت که چن تا جمله دلخواه تو خونه بنویسن و به مدرسه بیارن پسری
رفت اول از مادرش که سر نماز بود پرسید که یک جمله بگوید
مادر گفت : بسم الله رحمان رحیم
پسر هم نوشت
بعد رفت زنگ زد به پدرش که خارج از خونه بود
پدرش گفت خفه شو پسر نوشت
بعد به اتاق خواهرش رفت
هنگامی که او وارد شد خواهرش گفت پلنگ صورتی وارد میشود آن جمله را هم نوشت
بعد به اتاق برادرش رفت که آهنگ گوش میداد و میگفت تو برو منم میام پسر این جمله را هم نوشت
روز بعد به مدرسه رفت معلم به او گفت تا جمله هایش رل بخواند
او گفت بسم الله رحمان رحیم معلم گفت آفرین چه پسر با ادبی
پسر گفت خفه شو
معلم به خاطر حرف بد او مدیر را صدا زد تا او را تنبیه کند
هنگامی که مدیر وارد شد پسر گفت پلنگ صورتی وارد میشود
مدیر به او گفت بیا به دفتر برویم پسر در جواب گفت
تو برو منم میام
نمایش مطلب شماره 258242
تاریخ انتشار : ارديبهشت 1399
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید امروز:
19327
بازدید دیروز: 73446
کل بازدید: 528893266
بازدید دیروز: 73446
کل بازدید: 528893266










