دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 258211

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1399

روزی به شیخ خبز دادند در نزدیکی منزلش بتخانه ای وجود دارد که روزانه هزاران نفر به آن وارد می شوند.
شیخ شبانه عازم بتخانه شد و پس از خرد کردن تمام بت ها تبر را به دوش بت بزرگ گذاشت.
صبح هنگام مردم باز آمدند و تمام بت ها را خرد شده یافتند و دیدند که شیخ در گوشه ای نشسته.
به شیخ گفتند : معنی این کار چیست؟
شیخ پاسخ داد:به من ربطی ندارد.چرا از بت بزرگ که تبر روی دوشش است نمی پرسید؟
مردم پاسخ دادند:بت کدام است نفله؟اینجا موزه و اینها همه آثار تاریخی هستند که تو نابود کردی شاسگول.
سپس تبر را برداشته و به وسیله آن شیخ را به سیزده قسمت نامساوی تقسیم کردند