دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 258207

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1399

امروز تو خیابون داشتم از کنار یه دختر رد میشدم،
اومدم از تو کیفم آب معدنی بردارم بخورم
فکر کرد اسید پاشم یه گاز فلفل از تو جیبش درآورد زد تو صورتم
و بعد با شوکر زد تو سرم بعد از تو کیفش یه باتون فنری درآورد افتاد دنبالم.
مردم چه آمادگی پیدا کردن ماشالله!!
منم الان رو تخت بیمارستانم و فراموشی گرفتم …
لطفا هر کس منو میشناسه
بیاد منو ببره تحویل خانوادم بده و مژدگونی بگیره