دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 215498

تاریخ انتشار : دي 1394

اعتراف میکنم یه روز زنگ اول امتحان داشتیم صبح زود با پسر عموم رفتیم قفل مدرسه رو دستکاری کردیم. خدا شاهده دو ساعت طول کشید تا باز شد ما هم که خر کیف شدیم که دیگه امتحان نمیگیرن رفتیم داخل کلاس که معلم وارد کلاس شد گفت که چون زنگ اول گزشته از معلمتون خواهش کردم که این زنگ ازتون امتحان بگیرم اغا ما رو میگی داشتیم میمردم اغا امتحان که گرفت هیچ ما صفر شدیم که هیچ یه کتک مفصل هم از خانواده ی گرامی خوردیم ...هیچی دیگه برم اشکامو پاک کنم ...
از اون روز فقط تو این فکرم کاش مدرسه رو آتیش میزدم.ببخشید اوج احساساتم بود اخه اون روز کمرم شکست... خخخ. دوستتون دارم