تاریخ انتشار : مهر 1394
اعتراف می کنم یبار بابام با جدیت اومد کنارم نشست و روبه من گفت :
تو چشمای من نگاه کن... منم با دقت زل زدم تو چشماش که شاید میگه ببین توش آشغال رفته یا نه
وقتی قشنگ زل زدم تو چشماش گفت:
ببین تو چشمای من عکس خر نمی بینی؟؟
منم هنوز به عمق فاجعه پی نبرده بودم
عین اسکلا با جدیت تمام داشتم تو چشماش دنبال عکس خر می گشتم...!!
بعد از چندین ثانیه که عکس خودمو دیدم گفتم : عکس خودم...(و بقیه ی حرفمو خوردم چون تازه معنی حرف بابامو فهمیده بودم!)
چقده من گاوم... نیازی نیست بگید خودم می دوووونم!











.gif)
.gif)