تاریخ انتشار : تير 1394
میخوام اعتراف کنم که:
.
.
.
.
.
.
.
روز 1 رجب بود
میخواستیم با داداشم بابامو ببریم پای اتوبوس تا بره مشهد(بابام تور زیارتی داره،میخواست مسافرا رو ببر مشهد)بابام پول بهم داد 50 تومن و گفت تا من نیسم نمیخواد از کسی پول بگیری خواستی بهم بگو بهت بدم .......
اقا داداش ماهم روزه بود ......
رفتیم سه چهار تا از این بستنی بزرگا گرفتیم خوردیم ........
بعدش که سه تا بستنی رو خورد یادش اومد روزس.
بستنی میهن: :)))))
من:D
داداشم:)











.gif)
.gif)