اعتراف میکنم یه بارتو کتاب خونه دانشگاه بودیم بادوستام حوصلمون سررفت یه دفه زد به سرمون بریم پشت بوم کتاب خونه...
اغا ما باهزااار زورو زحمت درقفل شده رو بازکردیم و رفتیم بالا.یه دوساعتی اونجا چرخیدیمو ملتو سوژه کردیم که یه دفه دیدیم ای دادبیداد..مامور حراست داره میاد اینوری حالا قیافه ما 0-0
بدو بدو اومدیم پایین و رفتیم مث بچه ادم نشستیم به درس خوندن
فرداش که اومدیم تو کتاب خونه دیدیم صدای جیغ بنفش دخترا میاد رفتیم ببینیم چی شده
دیدیم مستخدم بایه جارو تودستش داره میدوه میگه من نمیدونم این گربه از کجا اومده اخه؟؟{مدیونین فک کنین برا این بوده که ما در پشت بومو نبستیم}
خلاصه ازتو کتاب خونه رفت کافی نت و دوباره جیییییغ بنفش دخترا
یکی از شیرمردان دانشگاه پاشد رفت دنبال گربه
گربه هم این پنجولاشو می کشید رو شیشه
قیافه ملت ....
و دریک حرکت انتحاری دم گربه رو گرفت انداختش بیرون
همه ملت دس جیغ سوت غوغایی بودا
مستخدمم هنوز داشت فوش میداد
وهمچنان منو دوستام^__^
نمایش مطلب شماره 192610
تاریخ انتشار : اسفند 1393
آخرین مطالب طنز
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!! .gif)
.gif)
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید امروز:
6987
بازدید دیروز: 34867
کل بازدید: 530438898
بازدید دیروز: 34867
کل بازدید: 530438898










