من استم دیگر
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دم به دقیقه نام کاربریمو عوض میکنم
یکی نیس بگه این چ وضعشه اخه

مشمای پر از مشما است دیگر...
.
.
.
.
.
.
.
وقتی دنبال مشمای کوچیکی ،همشون قد 18 چرخ می شن؛حالا بیا دنبال مشمای بزرگ بگرد! همشون میشن قد ویروس کزاز:|
نمیدونــــــمـــ چرا:|

پدر است دیگر، تابستان ها که کولر را خاموش می کند...
گاهی هم دلش می خواهد وسط سرمای زمستان داخل ماشین کولر روشن کند!!!
(مديونيد اگه فکر کنید بابای من بوده :D)

پدر است دیگر
.
.
.
گاهی مثل یه کوه پشتت وای می استد


به سلامتی تمام پدر ها

مادر است دیگر ،...



کافی است بداند مریضی

انوقت بهتریند
دکتر میشود

به سلامتی همه مادر ها

کیمیا است دیگر...
دلش میخواد یه سریالی باشه که بیشتراز داستان خود سریال مردمو به خاطراینکه امشب چه سوژه ای داره جذب کنه :)

.
.
.
سوال نیوتون :چطور میشه چهار رو بین پنج قرار داد؟؟؟؟

دانشجوی پزشکی:جوک جدیده؟؟

دانشجوی علوم انسانی:غیر ممکنه؟؟؟

دانشجوی مدیریت: توی اینترنت گشتم نبود

دانشجوی مهندسی:خیلی راحت اینطوری .... F(IV)E
.
.
.
الان همتون فهمیدین دانشجوی مهندسیم یا واضح تر بگم

مادر است دیگر
.
.
.
میترسم برای دیدن من
.
.
از بهشت به جهنم اید

به سلامتی تمام مادر ،پدر های گل

دهه ی شصتی است دیگر...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سرور است دیگر ، سالار است دیگر

اومدی این پایین چی بخونی په؟
والااا با این دهه هاتون!!!

هر کس مخالفه خر است دیگر...

ایرانی هستیم دیگر
.
.
.
.
منتظریم یه اتفاقی بیافته فوری جوکش رو بدیم بیرون

مادر است دیگر ...
.
.
.
گاهی پسر 70کیلو اش را در عرض 10روز با

ورزش و ،رژیم به پسر 40کیلویی میرساند

به سلامتی همچین پدر و مادرهایی

بزن لایکو

ادمیزاد است دیگر........

گاهی دلش میخواهد هر چه در سریال ها میبیند را در مدرسه تکرار کند.
مثلا این....

سلامتی سه کس...

سیروس...
بهروز .....
هومن کرکس...
مدیونید فکر کنید اون ادم من بودم..:)

معلم است دیگر...
.
.
.
گاهی دلش می خواهد با بچه خوشگل کلاس کاری نداشته باشد...

مادر نیست دیگر...
.
.
.
حتی تصور نبودش هم عذابه...
خدایا خودت سایه مادری رو از سر بچه هاش نگیر...آمین

آدم فضایی ها برای تحقیق، خودشون رو به شکل آدم ها در می آرن میان زمین.
در گزارش تحقیقاتشون اومده که برای همه موضوعات زمین دلیل منطقی یافتند بجز تنها یک مورد.آنها در گزارش خود نوشتند ما در زمین گونه ای خاص از جانداران عجیب الخلقه یافتیم که هر روز قبل از طلوع آفتاب وقتی همه خوابند از خانه شان بیرون می روند و تا پاسی از شب در بیرون از خانه هستند. و انواع مناقشات و درگیری ها را دارند و پس از آن در اوج خستگی به خانه می روند که در خانه چیزی بجز کوفت به آنها نمیدهند و همه افراد خانه بشکلی طلبکارانه از این موجود پولهایش را می گیرند و در نهایت با او مشاجره می کنند و هیچوقت از او راضی نیستند. عجیب آن است که این موجود هر روز نیز همین کار را تکرار میکند و به خانه برمیگردد. نام این فرد توسط افراد مختلف با هم فرق دارد که بابا-پدر-همسر-دایی-عمو و... می باشد البته عده ای دیگر نیز او را با نام هایی دیگر می شناسند که بدلیل فیلتر نشدن گزارش بیان نمی گردد.