اعتراف میکنم
من بچه بودم
میرفتم خونه همسایمون میشاشیدم که پول آبش واس ما نیاد -_-
از همون بچگی پلشت بودم خخ

اعتراف میکنم هر وقت تصمیم میگیرم تحول بزرگی تو زندگیم ایجاد کنم اولین قدمی که بر میدارم اینه که اتاقمو تمیز کنم
بعدش ام انقد خسته میشم که دیگه غلط میکنم بخوام تحولی ایجاد کنمD=

یادمه ی بار وسط دعوا داد زد وگفت :
" انقدر اخلاقت مذخرفه که هیچ دوستی جز من نداری ! "
نمیفهمید انقدر دوسش دارم که نیاز به دیگران ندارم..
الان ب اندازه ی موهای سرم رفیق خوب دارم
اونو دیگه ندارم..
تو آخرین دعوا داد کشید و گفت : " انقدر سرت با رفیقات گرمه که اصلا منو نمیبینی..! "
نمیخواست بمونه دنبال بهونه میگشت :)

اعتراف می کنم تا همین الان که ساعت 11 و نیم شبه دوشنبه 17 دیماه فک می کردم اتیلا پسیانی یه بازیگر خانمه.
بعد هر وقت می گفتن اتیلا پسیانی من نیکی کریمی رو جای ایشون تصور میکردم...
تا همین امشب که خیر سرم میخواستم قسمت اول ممنوعه رو ببینم با دیدن تیتراژش برق از سرم رفت.بماند که چقدر هم با خانواده خندیدیم...
اتیلا پسیانی و نیکی کریمی،حلالم کنید.

اعتراف میکنم برای اولین بار یه پسره اومد ازم جزوه گرفت که کپی کنه بعد دو دیقه اومد پسش داد گفت بدخطه|:
نتیجه اخلاقی:به دختران خود سواد و خوش خطی بیاموزید????

‏شماها چجوری اول صبح خوشگلین؟ من صبح ها که از خواب پامیشم شبیه بیسکوییت مادرِ له شده تو لیوان شیرم.

ما نه تنها یه جوراب داریم که به شیر حموم مون وصله ، بلکه یه استکان هم داریم توی گونی برنج مون زندگی میکنه

اعتراف میکنم صب ساعت 6بیدارشدم یه اهنگ رو دانلود کردم الان ک ساعت 12شبه هنوز دارم همونو گوش میدم :/
قفلی زدن به این میگن؟:-)

اعتراف میکنم
همیشه دوس دارم جوک های کوتاه و تک جمله ای بنویسم
و لایک بگیره و خلاصه همراه با کوتاهی . کیفیت هم داشته باشه / ولی تا میخوام جوک بگم
از دو خط اول که مقدمه س شروع میشه
چار پنج خط هم شرح جوک
اخرشم باید یه ری اکشنی چیزی باید بزارم
ده دوازده خط پر میشه
من میمونم و این قانون از ۱۰ -۱۲ خط بیشتر طولانی حساب میشه

من خودم به شخصه از اين دعاي پدر و مادرم خييييلي ميترسم!

ايـشالله بچه هات مثل خودت بشن!!!

واي خدانکنه :/

اینایی که شکست عشقی میخورن این متن ها رو از کجا میارن که دل آدمو کباب میکنه؟






من که هرچی به خودم فشار میارم فقط این شعره یادم میاد:
"باز منو کاشتی رفتی
تنها گذاشتی رفتی
دروغ نگم بجز من
یکی دیگه داشتی رفتی"!

اعترافات دوران دبستان یک گودزیلای دهه هشتادی (خودمو می گم)
1 من همونی بودم که ماشین آقای ..... رو با ماژیک علامت زن بنفش خط خطی کردم
2 من همونی بودم وای فای مدرسه رو هک کردم و سیستم های مدرسه از وای فای قط کردم
3 من همونیم که از پنجره ی دفتر مدرسه تو حیاط دو تا کپسولی انداختم
4 من اونیم که 3تا سوتی انداختم تو کیف خرخون کلاس
5 من اونیم که با این یادداشت چسبونکی ها فوش خیلی بد چسبوندم به مدیر مدرسه (خیییییییییلی بد)
6 من اونیم که توی مدرسه شورش کردم و یک در و دوتا پنجره و یه دوربین شکستم
7 من اونیم که 10 اسفند بچه هارو از مدرسه فراری دادم و دیگه تا 17فروردین نیومدم
8 من اونیم که با بچه ها کاپشن هامون رو برعهکس پوشیدیم توشون پشمی بود بعد تا معلم اومد سر کلاس گفتیم بعععععععععع ومعلم فرار کرد و دیگه هیچوقت تو مدرسه ندیدمش
9 من اونیم که 22 بهمن وقتی دفتر خالی بود و بچه ها سر صف بودن چیز های داخل دفتر رو از پنجره انداختم
10 ....
ادامه دارد

اعتراف میکنم
تصورم از دانشگاه رفتن یه چیزی مثل امریکن پای بود ولی متاسفانه با واکینگ دد مواجه شدم.

اعتراف میکنم از وقتی ادمین فور جوک زیر پستم نوشته عاشق چشم و ابروتم من حس میکنم دیگه امنیت جانی ندارم هروقت میخوام پست بزارم میام تو سایت با ترس و لرز این ور اونور رو نگاه میکنم بعد سریع پست میزارم از سایت میپرم بیرون . پسرک تنها= نترس ما پشتتیم = برو بابا گودزیلا = بابا تو چقدر کشته مرده داری

اعتراف میکنم خودمم دیگه باورم شده که مسئول 4جوک باهام رفیقه لامصب هرچی جوک میزارم تایید میکنه دیگه نمیدونم عاشق چشم و آبروم شده یا من شب تو آب نمک خوابیدم . پسرک تنها= خوشبخالت.=کاش من جات بودم.=ای پارتی کلفت



ادمین فورجوک: همون قسمت چشم و ابرو