دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

پـَـ نـَـ پـَـ

  72585

دوساعت (جديدا...) دونباله يه فايلي گشتم پاكش كنم، پيدا كردم زدم حذف نوشته واقعا ميخواي پاكش كني؟؟؟؟؟(آيا متمعني...) گفتم نه صبر كن برم استخاره بگيرم بعدا جوابت ميدم

  72565

رفتم يه مغازه لوازم ورزشي گفتم ببخشيد اقا كش داريد؟؟؟
گفت:كش ورزشي؟؟؟؟؟
گفتم: پ ن پ كش شلوار
يكم نگام كرد خنديد رفت واسم اورد
گفتم اين كش ورزشيه؟؟؟
گفت:پ ن پ كش شلواره
ديگه هيچي كم اوردم...
من برم ي بليط واسه ورود به افق بخرم

  72022

عاقد : النکاح سنتی.... دوشیزه خانم... با مهریه مذکور عایا وکیلم
عروس خانم : پ ن پ وزیرید خخخخخخخخخخخخ

  71874

رفتم دم مغازه ميگم آقا بستني؟؟ ميگه با مني بستني ميخواي؟؟ گفتم پـــ ن پـــ هوي ترازو با تواما بستني بده مغازه داره :‌داري منو مسخره ميكني؟؟ گفتم پـــ ن پـــ دستمو زدم روي ترازو ميگم مگه كري بده ديگه. مغزه داره بيرونم كرد...

اختصاصـي پـــ ن پـــ

  71632

میخوام واسه دوستم آهنگ ببرم میگه: میریزی تو فلش میاری؟
گفتم: پ ن پ میریزم تو نایلون. فقط خدا کنه نایلونش سوراخ نباشه.

  71252

رفتم بیمارستان ملاقات عموم گل بردم میگه برای مریضتون اوردی میگم پ ن پ اومدم خاستگاری ببینم جواب مثبتو میدن بهشون گل رو بدم

  70681

داشتم ایبوک 4جوک رو میخوندم و میخندیدم گودزیلای خانواده گفت:داری جوک میخونی؟
گفتم به تو چه فضول!
ها چته منتظر پ ن پ بودی
خو ضایع شدی به همیـــــــن سادگی به همیــــــــن خوشمزگی :)
روانی هم خودتی

  70152

.......................... بدون علامت اختصاصي هيتلر ! .........................

پشت كامپيوتر تو اتاق نشستم پدرم وارد شد تو چشم من زل زد گفت علي خوابي ؟؟
.
.
.
هرچي فكر كردم نتونستم يه پَ نَ پَ درست و حسابي پيدا كنم بنابراين با افتخار گفتم
.
.
.
نه بابا جان بيدارم !

  69226

جمعه قبلی رفته بودیم ازمون ازمایشی سنجش.
وسط آزمون یکی از داوطلبا برگشته با صدای بلند میپرسه:
ببخشید آزمونش نمره منفی هم داره؟
قبل از اینکه مراقبه جوابشو بده گفتم: پ ن پ نمره مثبت داره تازه شکولاتم بهت میدن!
دیگه لام نیست قیافه ی بچه ها و مراقبا و وضعیت میزو صندلی های آزمونو تشریح کنم خودتون اشراف کامل دارین دیگه!
اغا اینا میخوان بشن مهندسای مملکت بشن ها ! والا! از من گفتن بود!

  69219

عجیب ولی واقعی:
امروز نشسته بودم با مامانم صبحانه میخوردم تلوزیونم داشت اخبار میگفت:
براثر برخورد3 اسب در مسابقه چابک سواران انها زخمی شدند و دوتا از انها راهی بیمارستان شدند.
مامانم برگشت پرسید: مسابقه اسب دوانی بوده؟
گفتم: پ ن پ داشتن با اسبا فوتبال بازی میکردن اسبا دیدن عقبن زدن بازیکنای حریفو نفله کردن!
مامانم :-((((
خلاصه بعدازجویدن پنیر و کره و نون و سفره!!! پاشدم برم مدرسه مامانم دوتا سیب گذاشت توپلاستیک بهم داد.
گفتم: اِ دوتاست؟ (اخه هرروز یه دونه می برم)
گفت: پ ن پ 5تاست بقیشو hidden کردم برو تو فولدر آپشنش show رو بزن بیاد!
من :-@@@@@
ماااااااامااااااان ! تو اینا رو از کجا یاد گرفتی؟ نکنه کنار دست من میشینی یادگرفتی؟
برگشته میگه: د ن د از تو که چیزی نمیشه یاد گرفت از همکارم دارم یاد میگیرم!
خلاصه مامانم دست منو از پشت بسته بااین حاظرجوابیاش!
اونروزو اینجوری رفتم مدرسه :-$$$$$$$

  69127

از سر كار خسته برگشتم خونه داداشم منو ديده ميگه با اتوبوس اومدي؟
ميگم پ ن پ با اف 14 اومدم دم در پاركش كردم برو ببين ي دور باهاش بزن!

  68710

چادر انداختم روم بخوابم مامانم میگه میخوای بخوابی؟ میگم پ ن پ دارم واسه مراسم قاشق زنی چهار شنبه سوری اماده میشم.

  68501

دبیرفیزیک روتخته یه فرمول نوشت.پشت سریم برگشته میگه:ببخشید این فرموله؟معلمه نه گذاشت نه برداشت گفت:پَ نَ پَ ساندویچ همبرگره،برو دوتا سُس بگیر بریزیم روش باهم بخوریمش....

  67804

----- (~~~) <هر روز ظهر كته‏!‏‏!‏‏>‏ (~~~) -----‏‏
يه دفتر خدمات ارتباطي رو به روي پادگانمون هست كه من هر وقت پول ميخواستم؛ ميرفتم از اونجا پول ميگرفت (هر دفعه هم با لباس نظامي ميرفتم‏)‏ هر وقت هم كه اونجا كارت ميكشيدم و پول ميگرفتم؛ 500 تومن به عنوان كارمزد ازم كم ميكرد...‏
بعد از سه ماه كه من ميرفتم اونجا پول ميگرفتم؛ دختره برگشته بهم ميگه: "شما سرباز اينجايي؟‏!‏...من هيچوقت براي سربازها 500 تومن كارمزد رو كم نميكنم ولي فكر كنم دفعه قبلي از شما گرفت‏!‏‏"‏
منم بهش گفتم: "پ ن پ...من ياسر بختياري؛ ملغب به ياس هستم و الان دارم از كنسرت آهنگ سرباز وطن ميام كه اين لباسها رو پوشيدم‏!!!"‏
.
از چي بگم برات؟‏
تو اين سه ماه فكر كنم بيشتر از 20,000 تومن كارمزد دادم‏!‏ تو اين هفته هم كه احتمالا براي هميشه از اينجا ميرم...‏
من : ((((((

  67647

به جون اودم راس میگم. اصلا به من چه؟ باور نکن!!
مخاطب خاص و محترمم با مادر محترم و گرامیش حرفش شده بود! اومدم پادر میونی کنم و به مخاطب خاصم گفتم: می بینی که مادرجون حساس هستن.تو کوتاه بیا عزیزم!
مخاطب خاص بنده هم تو حال بی اعصابیش بنده رو با شیلنگ آتش نشانی شست!
بعد دیدم ستمه که تو موقعیت های خاص تنهاش بزارم و اومدم ازش دفاع کردم.اینبار مادر محترم مخاطب خاص دیگه حرفی نزد.فقط با تیپا از منزل پرتم کرد بیرون!!
دقیقا 60 روزه دارم جلسه ی روانشانی میرم.هر چی از دکترا میپرسم امیدی هست، میگن رفته جایی برمیگرده!