رفتم اداره پست با یک جعبه بزرگ گذاشتم رو ترازو کارمنده اومده میگه میخوای پست کنی ؟
منم گفتم پ ن پ میخوام ببینم اگر اضافه وزن داره شبا بهش شام ندم!!!!@#$%^&
هیچی دیگه از اداره پست انداختنمم بیرون.

کبوتراولی:بق بق بقو
گبوتر دومی:بق بق بقو؟؟؟؟؟؟؟
کبوتر اولی: پ ن پ قوقولی قوقو.



قدر تفکر این کبوترا مننو کشته خخخخخخخخخخخخخخخخخ

پسره قیافش شبیه کساییه که ماهیتابه خورده تو صورتشون بعد اومده دنبال منو دوستم هی میگه: پیس پیس ... پیس پیس
دیده ما محلش نمیزاریما به ما میگه: خانوما صدامو دارید؟؟؟؟
دوستمم نه گذاشت نه برداشت برگشت گفت:
پ ن پ فقط تصویره ^__^
پسره هم مستقیم راه افق رو در پیش گرفت و محوید
خخخخخخخخخخ:)))))))))))))))))))))

بابام سرشو خم کرده زیرنور آفتاب شوره ها شو میریزه پایین! میگه: "شورس"؟؟!
میگم:" پ ن پ پدر جان برف شادیه شپشای سرت واس سالگرد ازدواجت دارن میریزن "

باکلی احساس به نامزدم میگم :
وای چقدر دوست دارم…میگه از ته دل میگی؟
پ ن پ از سر پیچ لوزالمعده میگم

دارم میرم مستراح مامیم میگه کجا میری
من:دستشویی.تو هم میای؟؟!!!!
مامانم با عصبانیت :((( نخیر
من: پ ن!تو رو خدا پاشو بیا خجالت نکش!!!!

دوستم ازم پرسید دیروز چند شنبه بود؟
گمتم دوشنبه؛ گفت واااااای... یعنی امروز سه شنبس؟
گفتم: پ ن پ به علت درخواست مکرر بینندگان روز دوشنبه یه روز دیگر تمدید شد، هنوز دوشنبس.

یارو از حموم اومده بیرون سرش خیسه داداشش اونو دیده میگه:داداش حموم بودی؟میگه:پ ن پ تو درازگودال های اقیانوس اروم غواصی میکردم سرم خیس شد....

دارم با پسرخالم شطرنج بازی میکنم دخترخالم اومده میگه دارین شطرنج بازی میکنین؟
منم گفتم:پ ن پ داریم داریم فوتبال جنگی بازی میکنیم.

بادوستم نشستیم عکسای عروسیه اون یکی دوستمو نگاه می کنیم
می گه: سارا شوهرش کچله؟
پ ن پ مو داره فقط فرقشو گشاد باز کرده.

یکی از بستگان فوت کرده زنداداشم میگه حالا پنجشنبه براش مراسم میگرن ؟ ؟ ؟
میگم پ ن پ میرن مشهد خرجش کمتر درآد...

یه دونه دلستر با سرباز کن دادم دست دوستم میگم بازش کن،میگه با این بازش کنم؟؟
میگم پ ن پ راست کلیک کن روش برو روی ...open with با media player بازش کن

از اداره آب و فاضلاب زنگزدن میگن:
میشه شیر آب رو باز کنید:
گفتم چشم بعد رفتم بازکردم.
برگشتم گفتم:بازکردم.گفت:چی امد؟
گفتم:آب.گفت:پ ن پ میخواستی نوشابه بیاد؟!!!!
تازه فهمیدم سرکارم گذاشتن. ):

از دانشگاه خسته و کفته اومدم خونه مادرم میگه چرا دیر اومدی کلاست طول کشید میگم پ ن پ ی مبحث مهم بود تایم کلاس که تموم شد من درخواست کردم بحث تموم شه و همه موافقت کردند طول کشید

خواهرم تعریف کرد که واسه عروسيش رفتم آرايشگاه يه دختره اون جا اونو با لباس عروس و آرايش عروس ديده. ميگه واي خيلي خوشگل شدي امشب عروسيته؟ اونم گفته : پــ نــ پــ امشب جايي عروسي دعوتم ميخوام چشم عروس رو در بيارمو دقش بدم.