‏تلویزیونمون از وقتی فهمیده مختار میخواد پخش بشه رفته روی توی اشپزخونه میگه من چایی سازم
:)))))
26/مرداد

همسایمون دو ساله رفته انگلیس تازگیا بچه دار شده اینم جو گیر اسم بچشو گذاشته ریجارد :-|

فک کن ریچار مراد خانی آقا محلی اصل ^_^ ^_^

یه نرم افزار گام‌شمار پیاده روی داشتم رو گوشیم یه سری نوتیف داد:

"داداش تا دستشویی برو حداقل ما به کارمندامون الکی حقوق نداده باشیم"

جوری میگید لگاریتم و انتگرال تو زندگیتون تاثیر نداشت، که انگار مضاف و مضاف الیه هرروز براتون دختر جور میکنه
...
والا：/

من اونجایی از خودمون نا امید شدم که دیدم یکی زیر پست روحانی نوشته "مراهزار امید است وهرهزار تویییییییی"
هیچی دیگه واقعن مثل اینکه هر هزار اونه????
#هر- هزار- توییییییییییی????

مامان بابام داشتن حرف میزدن که میخواب بری کنکور بدی سر جلسه دوتا مداد ببر یه پاک کن و تراش و یه شیشه شربت و چند تا مغز پسته و...
.
.
.
خداییش روم نشد بهشون بگم من سر جلسه فقط یه آفتابه لازم دارم نه این همه آت و آشغال^_^^_^

‏حبس كردن يه مگس توی توالت
براي اون مگس يه جايزه اس ؛
پس حواسمون باشه آدما رو چه جوري تنبيه مي كنيم !

‏یه بار وسط خیابون یکی بهم گفت خیلی زشتی. گفتم این نظر توعه بعد گفت نه دوستامم نظرشون همینه، دوستاشو صدا کرد اومدن گفتن آره خیلی زشتی راست میگه.
گفتم این نظر شماست. بعد یهو صاحب دکه از اونور خیابون داد زد نه آقا اتفاقن راست میگن شما خیلی زشتی

تو این وضعیت تنها راهی که برای شاد بودن به ذهنم میرسه
عمل به توصیه منصوره که میگفت :
.
.
.
دیوونه شو کی به کیه :-|:-|

بعد از اینکه آدمای ریشو رو با ماسک دیدم تازه فهمیدم چرا ابی بعد از ۵۰ سال ریششو تراشیده

پسره نوشته جنگ جهانی سوم جنگ من با تمام دنیا برای بدست آوردن توست
یکی دست صغری از یالغوز رو بزاره تو دست این گلادیاتور تا آوارمون نکرده????

میخواین بدونین خبر خوش روحای برای دوشنبه 20 مرداد چیه؟؟




امسال تاسوعا عاشورا افتاده شنبه یکشنبه :-)

اینکه به مردم بدی کنی و از خدا طلب بخشش کنی



مثل اینه که بشاشی تو شلوارت، پیرهنتو عوض کنی.

دیگه فلسفی تر از این نمیتونستم پست بذارم

بیماری جدید امده طاعون خیارکی اخه چطوزر بزریم اون دنیا بگیم از طاعون خیارکی مردیم؟ حالا این به کنار کرونا اسمبا کلاس داشت مردم توجه نکردن بهش دیگه ظاعون خیارکی وبه کتفشون میگیرن

رفتم پیش دختره ذول زدم تو چشماش گفتم دارم مرگ رابطمون رو توی چشمات میبینم.
گفت چی میگی بابا اسکل، من که تو رو نمیشناسم.
چشمامو خمار کردم گفتم دقیقا دارم درمورد همین حرف میزنم