** سعيد تنها **
خيلي درد داره...
هرلحظه از خدا بخواي مواظب عشقت باشه و هميشه تو خيالت قربون صدقش بري...ولي اون همچنان تو رو نفرين کنه...
آدم روزي هزار بار از خدا ميخواد که نفريناش تو رو بگيره و راحت شي..
لايک = درد داره...

"مــن" ، به دنــبال "تــويي" مي گــشت ...

بــراي " مــــــا " شــدن ...

دريــغ که بــازي را "او" بــــرد....

رفتنت!!نبودنت!!هیچ کدام نه اذیتم کرد...نه برایم سوال شد !! فقط یک بغض خفه ام میکند... چگونه نگاهت کرد که مرا اینگونه تنهاییم گذاشتی...!!!

پــــــشانی ام :
چسبیدن به سینه ات را میخواهد
و چشم هایم خیس کردن پیراهنت را !
عجب بغض پر توقعی دارم
مــــــــــن

خاطره تنها مدرکی است که فراموشی را محکوم میکند!!!!
.
.
.لعنت به خاطره ها.......

** سعيد تنها **
چقدر کم توقع شده ام...
نه آغوشت را ميخواهم نه يک بوسه و نه ديگر بودنت را.!!
همين که بيايي و از کنارم رد شوي کافيست...
مرا به آرامش ميرساند,حتي اصطحکاک سايه هايمان کافيست...

-_- خیــلی طوفـــانیه دریــــا امشبــــ ، مگـــه موجــا تورو با کـــی دیدنـــ ؟؟؟ -_-

وقتــــــی "رفتــــــی" تا آخــــــر "بــــــرو" ...
وقتــــــی "مانــــــدی" تا آخــــــر "بمــــــان" ...
ایــــــن تــــــن ... خستــــــه ســــــت !
از نیــــــمه رفــــــتن ها ....
از نیــــــمه مانــــــدن ها ...

لبانــ ــم را دوخته ام مباבا بگویــ ـــم

”בوســ ــتـت בارم”

که هر بار گفتــ ـــم

تنهـــــایـے ام بزرگتر شـב....

امیر محمد
وقتی از پیشم میخاست بره خودم جلو پاش زانو میزدم تا بند کفششو ببندم!
که خودش اذیت نشه...
وقتی میرسید خونشون میگفت محمد دیگ اینکارو نکن...
میگفت ی جوری میشم وقتی زانو میزنی جلوم....
همه بهم میگفتن امیر ولی اون میگفت محمد...
وقتی ازش دور شدم تنها ارزوم لمس کردن بند کفشش بود
اخ خداااااااااااا دردمو به کی بگم
اگ قسمتم نبود چرا......

هر که را دیدم خیانت کرد و رفت
هر که با من بود یار من نبود
هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت
خود ندانستم از این غمها چه سود

ﻫــﺮﮐﺲ ﺟـﺎﯼ ﻣـﻦ ﺑـــﻮﺩ

ﻣـــﯽ ﺑــﺮﯾـــﺪ !

ﺍﻣـﺎ ﻣـﻦ ﻫﻨــﻮﺯ ﻣﯽ ﺩﻭﺯﻡ

ﭼﺸــﻢ ﺑـــﻪ ﺍﻣﯿـــد...

امروز 12/ تیر /92 ....... تولده منه ..... 2 ساله که نیست و این روز برام هیچ معنی نداره.... کاش بودی و میدیدی به چه روزی افتادم....کاش فقط 1 دقیقه پیشم بودی....نه..نه..نه .... خواسته ی خیلی زیادیه....خیلی ... کاش هنوزم به این سایت سر بزنی....
لایک.....: تولدت مبارک.... چه حرف خنده داری... چه فایده داره وقتی تو گل برام نیاری...

--------2 سال بی تو زندگانی نمیکنم .... زنده مانی میکنم....

خدایا...
امروز تولد 19 سالگیمه
پس کمکم کن,کمکم کن از امروز دوباره به پاکی اولین لحظه نفس کشیدنم باشم
کمکم کن مثل سال های اولیه زندگیم بدی ها رو نبینم ویاد نگیرم
کمکم کن به حقیقت پیوستن رویاهای قشنگی که توی همه این سالها داشتم رو ببینم...
...وکمکم کن در رکاب آقام مهدی(عج)باشم

بی کس ...

بعد چند سال بهش گقتم دوسش دارم ... بغض لعنتی داره خفم می کنه ... ولی من می دونم کس دیگه ای رو دوست داره نه منو ...
الان که با هم هستیم ... می دونم اون مال من نیست و میره ... ولی بیشتر بهش وابسته شدم ......... خدایا چی کار کنم ؟ چرا نمی تونم ازش دل بکنم ؟ :(

بهش گفتم حقیقت رو بگو تا روشن شم:: وقتی حقیقت رو گفت کلا" خاموش شدم. از جهرم کسی نیست اینجا؟