دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

ترس عجیب مرد میلیاردر ایرانی از زن اول

قدس: مرد میلیاردر پس از 4 سال ازدواج پنهانی با زن جوانی هرگونه آشنایی با وی را نپذیرفت.

این زن وقتی دید از همسرش خبری نیست به شرکتش رفت و خود را در برابر رفتارهای عجیب مرد ثروتمند دید.

چندی پیش زن تهراني به دادسرای شهیدهاشمی ناحیه 10 رفت و به طرح شکایت پرداخت. این زن 30 ساله به بازپرس گفت: مدت‌ها پیش از همسر نخستم به خاطر اعتیادش جدا شدم. در خانه تنها بودم و مشکلات مالی بسیاری داشتم تا اینکه با مرد 67 ساله‌ای آشنا شدم که خود را مدیر یک شرکت بزرگ معرفی کرد.

وی با وجودی که زن و بچه داشت خواست به صورت پنهانی با وی ازدواج کنم. ابتدا پیشنهادش را نپذیرفتم اما با توجه به اینکه می‌خواستم سایه یک مرد بالای سرم باشد و به‌خاطر شرایط روحی و مالی بدی که در آن به سر می‌بردم و برای فرار از این وضع تن به این ازدواج پنهانی دادم.

روز ازدواجمان به یک مغازه رفتیم و از دفتر ثبت ازدواج نیز مرد میانسالی حضور داشت که پس از خواندن خطبه عقد اسم ما را در شناسنامه یکدیگر ثبت کرد.

زن جوان در ادامه به بازپرس پرونده گفت: رحمان مرد خوبی بود و هرچه من می‌خواستم فراهم می‌کرد.

روزهای خوبی را با هم سپری می‌کردیم گاهی کار را بهانه می‌کرد و شب‌ها در کنار من می‌ماند و بعضی اوقات با یکدیگر به مسافرت می‌رفتیم.

در این مدت هیچ وقت کاری نمی‌کرد که همسر و بچه‌هایش از ازدواج دومش مطلع شوند و همیشه با زیرکی داستانی برای خانواده‌اش داشت. 4 سال از ازدواجمان می‌گذشت که رحمان یک شب با من تماس گرفت و گفت همسرش پی به ازدواج پنهانی وی برده است و برای مدت کوتاهی نمی‌تواند با من تماس داشته باشد. رحمان ناپدید شد و دیگر پاسخگوی تلفن‌هایم نبود.

با خود می‌گفتم که دچار مشکل خانوادگی‌ شده است و به همین دلیل نگران نبودم تا اینکه پس از 4 ماه برای دیدن وی به شرکتش رفتم و از منشی‌اش قرار ملاقات گرفتم. اما وقتی وارد شدم وی مثل غریبه‌ها با من برخورد کرد و از من خواست اگر کاری با وی دارم مطرح کرده و اتاق را ترک کنم.

تعجب کرده بودم، معنی رفتارهایش را متوجه نمی‌شدم. با اصرارهای وی تن به این ازدواج داده بودم ولی حالا حتی مرا به یاد نمی‌آورد.

مرا نمی‌شناخت و اصرار داشت سریع‌تر اتاق را ترک کنم. با داد و فریاد قصد داشت موضوع را در برابر کارمندانش مزاحمت جلوه دهد.زن جوان در ادامه افزود: با عصبانیت از اتاق بیرون رفتم و در برابر شرکت منتظرش ماندم. تصور می‌کردم شاید در برابر کارمندانش مجبور شده است به چنین رفتاری دست بزند و نمی‌خواهد کسی از این ازدواج پنهانی بویی ببرد اما وقتی شرکت را ترک کرد و مرا منتظر دید باز هم ادعاهای خود را تکرار کرد و گفت مرا تا به حال ندیده است. به همین خاطر تصمیم گرفتم به دادسرا بیایم و از این مرد شکایت کنم تا دلیل رفتارهایش را بفهمم.

با ادعاهای این زن، بازپرس پرونده دستور تحقیقات بیشتر درباره این پرونده عجیب را صادر کرد. تحقیقات پلیس از دفتر ثبت احوال نشان می‌داد که چنین ازدواجی در هیچ دفترخانه‌ای صورت نگرفته است اما مرکز آزمایش خون برای ازدواج نشان می‌داد که آنها پیش از ازدواج به آنجا مراجعه کرده‌اند. سرنخ کافی از این ازدواج پنهانی در دست نبود تا اینکه زن جوان با نشان دادن عکس‌هایی از مسافرت ماه عسلشان ادعاهای خود را ثابت کرد و بازپرس پرونده دستور داد مرد ثروتمند احضار شود.

وقتی این مرد پیش روی بازپرس پرونده قرار گرفت هرگونه آشنایی با زن جوان را رد کرد و گفت: من هرگز وی را ندیده‌ام. از آنجایی که من مرد بانفوذ و سرشناسی هستم این زن با طرح نقشه قصد دارد آبروی مرا ببرد. من زن و بچه دارم و هرگز به آنها خیانت نخواهم کرد. زندگی‌ام را دوست دارم و هیچوقت پای زنی دیگر در حریم خصوصی‌ام وارد نشده است.

این مرد وقتی خود را در برابر عکس‌های ماه عسل دید ادعا کرد: این عکس‌ها مونتاژ است و واقعیت ندارد. من در مدت زندگی‌ام همیشه با خانواده‌ام سفر کرده‌ام و همیشه آنان در جریان سفرهای من بوده‌اند و هرگز پنهانی‌‌کاری نکرده‌ام که همسرم در جریان نباشد.

با ادعاهای این مرد، بازپرس پرونده برای این مرد به اتهام جعل مهر دفتر ثبت ازدواج و فریب زن جوان دستور بازداشت موقت را صادر کرد تا زوایای پنهان این پرونده فاش شود.