دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

مهتاب کرامتی: فقط من و بهرام رادان مدیر برنامه داریم

گفتگو و مصاحبه ایی با خانم بازیگر
مهتاب كرامتی بازیگر/ ستاره یی است كه هرچه پیش تر آمده، در انتخاب هایش دقیق تر شده و كارنامه یی شاخص و پالوده را پرداخته است، به گونه یی كه طی سال های اخیر او را در فیلم هایی بر پرده سینما دیده ایم كه علاوه بر برخورداری از استانداردهای سینمایی جزو فیلم های شاخص و در برخی موارد جزو فیلم های نخبه گرایانه سینمای ایران بوده اند.
 
مهتاب کرامتی


 فیلم هایی همچون «حس پنهان» (مصطفی رزاق كریمی، 1385)، «آتش سبز» (محمدرضا اصلانی 1386)، تردید (واروژ كریم مسیحی، 1387)، «آلزایمر» (احمدرضا معتمدی، 1389) و «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» (روح الله حجازی، 1390).
با این حال كرامتی ارتباط با مخاطبان -جریان اصلی سینمای ایران- را از نظر دور نداشته و بازی در فیلم «زن ها فرشته اند» (شهرام شاه حسینی، 1385) نمونه یی از این دسته فیلم هاست و بیانگر اهمیت فوق العاده مخاطبان برای كرامتی است. حساسیت، دقت و احتیاط كرامتی سبب درخشش و كسب سیمرغ بلورین برای ایفای نقش در فیلم «بیست» (عبدالرضا كاهانی، 1387) شد.
 
 با وجود تمام این احتیاط ها آخرین حضور سینمایی كرامتی در فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» دستخوش پیچش های عجیبی شد كه از حضور در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر بازماند. تاكنون سرنوشت فیلم در ابهام و وابسته است به اما و اگرهایی كه مشخصا به بازیگر مربوط نمی‌شود. گفت وگوی پیش رو به همین تقابل خواست و تلاش یك بازیگر در بستری حرفه یی می‌پردازد كه با وجود تلاش و محبوبیتش در فضای مجهول سینمای ایران فعالیت دارد و نگران تداوم و ثبات حرفه اش است. به مناسبت اكران فیلم «چیزهایی هست كه نمی‌دانی» پای صحبت ها و نظرات مهتاب كرامتی نشستیم.

در سینمای ایران انتخاب زیاد و متنوعی برای بازیگران سینمای ایران به ویژه بازیگران زن وجود ندارد، این وضع دلایل متعدد دارد كه تنها به بازیگران برنمی‌گردد، در بررسی كارنامه شما متوجه تعدد و تنوع گسترده یی می‌شویم، باتوجه به وضع كلی كه به آن اشاره كردم و تنوعی كه در كارنامه ات وجود دارد، می‌خواهم بدانم معیارها و مولفه های شما برای انتخاب چیست و چگونه انتخاب نهایی را برای ایفای نقش انجام می‌دهی؟
باید بگویم محتاط شده ام، شاید در ابتدای فعالیت حرفه یی ام بی پرواتر تصمیم می‌گرفتم، آن موقع فكر می‌كردم خودم به تنهایی و راحتی می‌توانم نقش هایی كه به من پیشنهاد می‌شود را انتخاب كنم، اما به مرور متوجه شدم مشورت و نظرخواهی از آدم های متفاوت می‌تواند به انتخاب هایم و تنوع آن كمك كند. این شرایط از یك طرف خوب است و از یك طرف بد، خوب است از این جهت كه وقتی بی پروا انتخاب می‌كنی، در تعداد فیلم های بیشتری حضور داری و بازیگر برای اینكه دیده شود باید در كارهای بیشتری حضور داشته باشد. اما از سوی دیگر به مرور كه برای انتخاب هایت محتاط می‌شوی طبعا در فیلم های محدودتری هم بازی می‌كنی.

 به عنوان مثال من امسال با در نظر گرفتن همه جوانب فقط در یك فیلم حاضر شدم: «زندگی خصوصی خانم و آقای میم». فیلم، فیلمنامه خوبی داشت و لازم است همین جا بگویم فیلمنامه برای من در درجه اول اهمیت قرار دارد. كارگردان فیلم به كارش تسلط داشت و عوامل فنی فیلم از بهترین های سینمای ایران بودند. بازیگرانی كه در این فیلم در كنارشان حضور داشتم، مثل آقای فرخ نژاد و آقای حاتمی‌كیا كه برای نخستین بار جلوی دوربین قرار می‌گرفت، نشانگر اعتماد و اطمینانی بود كه به ساخته شدن این فیلم داشتند، چرا كه آقای حاتمی‌كیا هرگز حاضر نمی‌شود اعتبار حرفه یی خود را با انتخابی اشتباه زیر سوال ببرد.
 
 مجموع این عوامل كه در كنار هم قرار گرفته اند نوید ساخت یك فیلم خوب را می‌دادند و زمانی كه شنیدم این فیلم از لحاظ كیفی واجد شرایط لازم برای انتخاب نبوده، خیلی تعجب كردم اما وقتی خودم فیلم را دیدم و نظر منتقدان و عده معدودی كه فیلم را دیده بودند جویا شدم، متوجه شدم كه خدا را شكر انتخاب من اشتباه نبوده اما متاسفانه مولفه های دیگری در انتخاب و نمایش یك فیلم در یك جشنواره یا اكران عمومی‌موثر و كارآمد است كه چندان سینمایی نیستند و من بازیگر چندان تمایلی برای تمركز روی آنها ندارم.
اما اگر من این ریسك را می‌كردم و به فیلم های دیگر كه آنقدر هم باب طبعم نبود پاسخ مثبت می‌دادم، با كنار گذاشته شدن یك فیلم از جشنواره یا حتی اكران عمومی، این طور به نظر نمی‌رسید كه مهتاب كرامتی كم كار شده یا مرتب پرسیده شود كه چرا مدت هاست از من فیلمی‌نمی‌بینند. آنچه اتفاق افتاده این است كه من انتخاب هایم را محدود كرده ام و فكر می‌كنم انتخاب درستی انجام داده ام، اما اكران های اشتباه كه مناسبات و قواعد آن را نمی‌فهمم باعث می‌شود همین تعداد محدود هم دیده نشود.
این مسیر هنوز ایده آل من نیست و رضایت درونی از آن ندارم. به قول پاسكال «ما درخت كه نیستیم، اگر از جایمان رضایت نداریم باید جایمان را عوض كنیم». سینمای ایران در حال حاضر وضعیتی مجهول دارد و روش و مواجهه من متاثر از كلیت وضع و شرایط سینمای ایران است
 
در صحبت هایتان اشاره كردید كه در انتخاب هایتان متكی بر مشورت با نزدیكان مورد اعتمادتان هستید، مشورت با چند نفر طبعا سلیقه های متفاوت را در پی دارد، همین سلیقه های متفاوت، انتخاب های متفاوتی را در پی دارد و این انتخاب های متفاوت می‌تواند برای تماشاگر سردرگمی‌درباره «مهتاب كرامتی» ایجاد كند، مهتاب كرامتی «زن ها فرشته اند» به كلی متفاوت از مهتاب كرامتی «چیزهایی هست كه نمی‌دانی» است، فكر می‌كنید چگونه می‌توانید بین این دو تصویر متفاوت از بازیگری كه جزو سوپراستارهای سینمای ایران هم هست تعادل ایجاد كنید كه هم منتقدان رضایت داشته باشند و هم تماشاگران دچار سردرگمی‌ نشوند؟
وقتی می‌گویم محتاط تر شده ام و با عده معدودی كه انتخاب كرده ام مشورت می‌كنم یعنی اینكه به مرور متوجه شده ام سلایق و علایق این عده به سلایق و علایق خودم نزدیك است و قطعا از آدم بی ربطی نخواهم پرسید كه آیا به نظر شما باید در فیلمی‌حضور داشته باشم یا نه؟ از طرف دیگر مشورت كردن به این معنا نیست كه هر بار نظراتی كه به من پیشنهاد می‌شود را بپذیرم كما اینكه ممكن است در انتخاب یك نقش با مدیر برنامه ام (سمیرا علایی) توافق قطعی نداشته باشم.
 خیلی از مواقع تردید داشته ام كه كاری را قبول نكنم، اما از آنجایی كه عقیده دارم دو فكر بهتر از یك فكر عمل می‌كند، از نظرات و همفكری او بهره برده ام، مثالش فیلم های «آدم» و «بیست» است كه تجربه های جدیدی را در كارنامه حرفه یی من به همراه آوردند. پس من با آدم هایی مشورت می‌كنم كه در یك فضا و جهت مشترك فكری و كاری قرار داریم.
 
به هر ترتیب آنچه ماحصل مشورت ها و روش تصمیم گیری شما است روی پرده تجسم می‌یابد و این ممكن است موجب سردرگمی‌و بلاتكلیفی تماشاگر در مواجهه با فیلم ها و بازیگر محبوبش شود.
در تمام این مدت سعی داشته ام انتخاب های درستی داشته باشم، كما اینكه لغزش هایی در این انتخاب ها بوده، اما این لغزش ها به دلیل انتخاب ها نبوده، بلكه محاسبات و مناسبات این انتخاب ها اشتباه رخ داده است مثلادر فیلم «ملاقات با طوطی» آقای داوودنژاد می‌خواستند تجربه جدیدی در عرصه فیلمسازی داشته باشند، بدون فیلمنامه كامل فیلم را ساختند و همین رویكرد به كلیت فیلم لطمه زد، با این حال بازی های این فیلم بازی های بدی نیست. فیلم هایی مثل «آدم» و «چیزهایی هست...»
فیلم های مطلوب و مطابق با سلیقه من هستند، اما اگر من بازیگر بخواهم فقط با حضور در چنین فیلم هایی خودم را محدود كنم، قطعا شكست می‌خورم، به این دلیل كه این آثار مخاطب خاص دارند و شرایط جالبی هم در اكران عمومی‌ سینماهای ایران ندارند. در همین راستا فكر می‌كنم حتی اگر لازم باشد در یك سریال تلویزیونی هم بازی می‌كنم چرا كه باید با تماشاگران شهرستانی هم ارتباط داشته باشم، ولی با انتخابی درست مثل «خاك سرخ»: سریالی كه هنوز در ذهن تماشاگران تلویزیون هست و مثل بی شمار سریالی هایی نیست كه بعد از اتمام نامش از ذهن شما پاك می‌شود. من دوست دارم با حضور در فیلم های كمدی با آن بخشی از مخاطبان در ارتباط باشم كه این گونه فیلم ها را دوست دارند، ولی در میان گزینه های موجود باید انتخاب درستی انجام داد كه حداقل آن فیلم در مقایسه با فیلم های كمدی نمره قابل قبولی بگیرد، «زن ها فرشته اند» نباید با فیلمی‌ مثل «چیزهایی هست... » مقایسه شود، چون در دو چارچوب و قالب كاملا متفاوت قرار دارند. پس من باید در این طیف انتخاب، تلاش كنم تا اشتباه كمتری داشته باشم. با این حال خوشبختانه مخاطبان من طبق برآیندی كه از نظرات شان دارم، دوست دارند با دیدن من در هر فیلم جدید شگفت زده شوند، البته این تا حدی خواست خود من هم هست كه نمی‌خواهم یكنواخت ظاهر شوم.

با نگاهی به فیلم هایی كه از ابتدا تا به امروز در آنها ایفای نقش داشتید، می‌بینیم در اغلب این فیلم ها با وجود تعدد و تنوع آنها، شما همواره به عنوان زنی ظاهر شده اید كه منفعل است و دیگران هستند كه برای شما تصمیم می‌گیرند و كمتر پیش می‌آید كه كنش اصلی از سوی نقش شما باشد و نقش های شما بیشتر متاثر از شرایط پیرامونی هستند، حتی در فیلم «زندگی خصوصی آقا...» هم این ویژگی منفعل تكرار می‌شود و شخصیت زن از شخصیت مرد می‌خواهد كه برایش تصمیم بگیرد. این مساله به فیلمنامه ها مربوط است یا به همان شرایط انتخاب شما؟
متاسفانه بخشی از این شرایط به ضعف فیلمنامه های سینمای ما برمی‌گردد كه كاملامردمحور هستند، به نظرم اگر قرار باشد در سینمای ایران اتفاق مهمی‌در حوزه فیلمسازی بیفتد باید ضعف در فیلمنامه نویسی را مرتفع كند. به طوری كه وقتی به بازیگر فیلمنامه یی خوب و نه عالی پیشنهاد می‌شود، شگفت زده می‌شود برای اینكه از موارد مشابهش كیفیت بهتری دارد.
 
فیلمنامه هم متاثر از شرایط موجود است. فیلمنامه باید مبتنی بر قواعد ارشاد تصویب شود و فیلمنامه یی كه بخواهد بر وجوه خیلی زنانه، شخصیت یا شخصیت های زن متمركز شود، ممكن است متهم به فمینیست بودن شود و به كلی كنار گذاشته شود. به همین دلایل سرمایه گذار و تهیه كننده خصوصی تمایلی به خطر كردن ندارند؟
پیشتر از اینها گفته ام كه همه تقصیر را نمی‌توانیم گردن فیلمنامه نویسان بیندازیم، چه بسا ما فیلمنامه های خوبی داریم كه شخصیت اصلی شان زن هستند و مسائل داستان هم مسائل زنانه است اما هیچ تهیه كننده یی نمی‌تواند چنین خطری را بپذیرد. ببینید من اصلافمینیست نیستم، اما به تساوی اعتقاد دارم و از شعار دادن متنفرم، به نظرم «زندگی خصوصی...» حرف های درستی درباره زنان دارد، بدون آنكه شعار دهد. طی این سال ها می‌خواستم در فیلم هایی حضور داشته باشم كه نقش و اهمیت زن در جامعه ایرانی را با نگرش اصولی و انسانی دنبال می‌كنند، به همین منظور فیلمنامه هایی را هم به ارشاد ارائه دادیم اما هیچ كدام تصویب نشدند و بهانه های بسیاری برای تصویب نشدن آن فیلمنامه ها مطرح شد.
 
 خب در چنین شرایطی از حمایت دولتی كه خبری نیست و بخش خصوصی هم میلی به خطر كردن ندارد. پس به بن بست برخورد می‌كنیم و در یك چرخه معیوب فعالیت می‌كنیم و همه این معایب را نمی‌توان تنها به گردن فیلمنامه انداخت. ما باید بپذیریم سینما صنعت گروهی است كه همه عناصر و اجزا باید به درستی كنار هم قرار گیرند تا فیلمی‌ساخته شود و به درستی در معرض دید قرار گیرد، در صورتی كه الان فیلم های بسیاری ساخته می‌شوند بدون آنكه دیده شوند.

رویكرد و شیوه یی در هنر به شكل عام و بازیگری به شكل خاص وجود دارد كه مبتنی بر تكرار و تثبیت است و در پی یافتن وجوه متفاوت و متمایز در یك چارچوب است و میلی به تنوع و تكثر ندارد. با توجه به این رویكرد ضرورت تنوعی كه شما از آن صحبت می‌كنید و در كارهایتان دیده می‌شود، از كجا می‌آید و آیا شما ارزش بازیگری را در متنوع ظاهر شدن می‌دانید تا خودتان، تماشاگران و منتقدان تان بپذیرند كه شما از توانایی های بازیگری برخوردار هستید؟
نه، ابدا. در نقدهایی كه طی روزهای جشنواره برای فیلم «زندگی خصوصی آقا...» منتشر شد، خواندم كه مهتاب كرامتی در این فیلم نشان داد كه لزومی‌ندارد با به هم ریختن چهره اش یك نقش متفاوت را ایفا كند. این نظر را قبول دارم. فكر می‌كنم وقتی قرار است خودتان را اثبات كنید، باید از نقطه یی شروع كنید و مسیری را طی كنید. نمی‌گویم به طور كامل خودم را اثبات كردم اما من باید از «خاك سرخ» شروع می‌كردم و به «بیست» می‌رسیدم تا مخاطبانم بپذیرند كه من این توانایی ها را دارم.
 
راه های متفاوتی برای اثبات خود وجود دارد. دوره یی بوده كه در انتخاب هایم مخاطبانم را بیشتر مد نظر داشته و در شرایطی هم به علایق و سلایق شخصی خودم توجه داشته ام. اما به هر ترتیب در همه موارد مخاطبانم را در نظر دارم اما باید توجه داشت كه سلایق هر طیف از مخاطبان به شدت متفاوت است. به عبارتی انتخاب های متفاوت من طیف مخاطبان مرا گسترش داده است، ولی الزاما این شیوه كار بدین معنی نیست كه این بهترین شیوه است. فكر می‌كنم مدیر برنامه ام كه در این كار همیشه كنارم بوده توضیحات بیشتری داشته باشد.
 یك بازیگر به دو دلیل عمده احتیاج به دیده شدن دارد، یكی به دلیل بازیگر بودنش، دیگری به دلیل بقا در حرفه اش. مهتاب كرامتی طی این سال ها با انتخاب ها و حضور سینمایی اش خود را به عنوان بازیگری گزیده كار مطرح و اثبات كرده است. او بعد از اینكه خودش را اثبات كرد، در فیلم «زن ها فرشته اند» حاضر شد و توانست دایره مخاطبانش را گسترش دهد. او همیشه در اوج محتاط بودن این خواسته را دارد كه جلو برود و آدم ها را شگفت زده كند. در هر تجربه این هیجان و شوق برای خود ما هم وجود دارد.

تابستان سال 90 كه به مناسبت اكران «شبانه روز» با آقایان بنكدار و علیمحمدی گفت وگویی داشتم، عقیده داشتند همكاری و تعامل با سوپراستارها و بازیگران مشهور سبب می‌شود و فیلم های خاصی همچون «شبانه روز» از تماشاگران بیشتری برخوردار باشند و عده زیادتری بتوانند با چنین جهان های متفاوت سینمایی ارتباط برقرار كنند، حال سوالم از شما این است كه چنین همكاری و تعاملی برای سوپراستار یا بازیگری مثل شما چه دستاوردی دارد؟
درباره فیلم «شبانه روز» با فیلمنامه خیلی خوبی مواجه شدم و شخصیتی كه به من پیشنهاد شد، شخصیت خاصی بود، در واقع ما سه زن را می‌دیدیم و پیش از این هم در مستند «سرخ» با این دو كارگردان همكاری داشتم كه مستندی درباره ایدز بود. از اینها گذشته من با آقایان بنكدار و علیمحمدی دوست هستم و اگر فكر كنم حضور من می‌تواند برای فیلم آنها كارآمد باشد، خیلی هم خوشحال می‌شوم كه همكاری داشته باشم چون اگر چنین همراهی ها و همكاری هایی نباشد خیلی از استعدادهای ما در سینمای ایران فلج می‌شوند.

 خب، اگر ببینم با فیلمنامه خیلی خوب و كارگردان های كاردانی طرف هستم و كارنامه كاری ام لطمه نمی‌بیند، چرا نباید در چنین فیلمی‌حضور داشته باشم ضمن اینكه از این همكاری لذت بردم. درباره كارگردان های جوان ما كه می‌خواهند فیلم اول یا دوم شان را بسازند خیلی كم پیش می‌آید كه یك سرمایه گذار قدرتمند پشت شان باشد كه بخواهد تولید فیلم اول یا دوم را به عهده بگیرد، در مقابل فیلم هایی هستند كه صرفا برای فروش بیشتر می‌خواهند از حضور یك چهره یا سوپراستار بهره ببرند و تهیه كننده آن حاضر است پول زیادی هزینه كند اما به دیگر عوامل تعیین كننده در موفقیت یك فیلم مثل فیلمنامه، فیلمبرداری و تدوین درست توجه چندانی ندارند.
 پس اگر برای من بازیگر شرایطی ایجاد شود كه بتوانم در فیلمی‌ حضور داشته باشم كه هم به تولید آن فیلم كمك كند و هم رضایت شغلی و شخصی مرا جلب كند، قطعا در آن كار حاضر خواهم شد. اگر قرار است سینما سطح تفكر و بینش تماشاگرانش را ارتقا دهد ما بازیگران وظیفه داریم تماشاگران را به سالن سینما بكشانیم و كارگردان و نویسنده وظیفه دارند با یك فیلمنامه درست و كارگردانی حساب شده تماشاگر را راضی از سالن بیرون بفرستند.
فكر می‌كنم اگر از فیلم هایی همچون «شبانه روز» و كارگردانانی همچون بنكدار و علیمحمدی حمایت شود و اگر تولید فیلم هایی با ارزش های سینمایی شاخص تداوم یابد، روزی خواهد رسید كه این فیلم ها هم در میان مردم جایگاهی می‌یابند و سطح سینمای ایران ارتقا می‌یابد. مهم تر اینكه چنین فیلم هایی می‌توانند نظر منتقدان را هم جلب كنند.

نظر منتقدان تا این حد برای شما مهم و باارزش است؟
خیلی زیاد، می‌توانم بگویم این بخش برای من جذابیت زیادی دارد، چون منتقد فیلم مخاطبی است كه سینما را می‌شناسد و تنها برای سرگرمی‌فیلم نمی‌بیند، طبعا قضاوت و نظرش برای بازیگر اهمیت زیادی دارد، اما دلم نمی‌خواهد صرفا نگاهم به این سو باشد و تماشاگر و نگاه او را نادیده بگیرم.
 
آیا می‌شود گفت با توجه به روندی كه در كارنامه شما وجود دارد و آنچه تا به حال گفته اید، این مسیر با همین میزان فراز و نشیب تداوم خواهد داشت؟
ابدا، این مسیر هنوز ایده آل من نیست و رضایت درونی از آن ندارم. به قول پاسكال « ما درخت كه نیستیم، اگر از جایمان رضایت نداریم باید جایمان را عوض كنیم». سینمای ایران در حال حاضر وضعیتی مجهول دارد و روش و مواجهه من متاثر از كلیت وضع و شرایط سینمای ایران است: اگر سینما از وضع صرفا دولتی اش خارج شود و بتواند خود را به عنوان صنعتی عرضه كند كه بخش خصوصی امكان حضور و فعالیت در این صنعت را داشته باشد، كارگردان ها می‌توانند در نقش های متغیری مرا در ذهن داشته باشند. حالاچه با تغییر چهره چه نقش آفرینی متفاوت.

یكی از شاخص های توسعه هر كشوری میزان حضور و فعالیت زنان در جامعه است، سینمای ایران چقدر می‌تواند در تبیین و تسریع حضور و فعالیت زنان در جامعه نقش داشته باشد؟
قطعا سینما می‌تواند در این اتفاق مهم تاثیرگذار باشد. خوشبختانه تصویر زن در سینمای كشور دگرگونی های چشمگیری یافته است. شاید با وجود تحولاتی مانند انقلاب و دفاع مقدس: حضور زنان در عرصه تولیدات سینمایی اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60، چندان درخشان و تاثیرگذار نبود به طوری كه اغلب در همان نقش های مرسوم سنتی خلاصه می‌شد، اما در اواخردهه 60 شاهد حركت قابل تاملی در عرصه حضور زن در سینمای ایران بودیم كه نمونه مشهود و چشمگیر آن خلق اثر «باشو، غریبه كوچك» توسط بهرام بیضایی بود.

 اثری كه برای نخستین بار تصویر زن را بدون وابستگی به مرد بر پرده به نمایش گذاشت. البته این حضور در سینما با فراز و فرود و اوج و سقوط ادامه داشته است. مثلادر دهه 80 از یك سو دگرگونی های اجتماعی و از طرف دیگر بهبود وضع سینما، شرایط را برای حضور عینی زن بیش از گذشته فراهم كرد: چنان كه زنان نقش ها و قالب های جدیدی را در سینمای ایران تجربه كردند كه برخی از این تصاویر در نهایت ضعف بود و برخی چون «گیلانه» نقطه درخشانی محسوب می‌شد.
 اگر بخواهیم در حال حاضر حضور جهانی سینمای ایران را در نظر بگیریم، فیلم «جدایی نادر از سیمین» مثال و اتفاق بسیار درخشانی از نقش زنان در جامعه مدرن امروز ایران است. البته امیدوارم در ورطه تقلید و تكرار نیفتیم. یا حضور بین المللی «چیزهایی هست...» حضور موفقی بود و می‌تواند نقش و حضور زنان را نشان دهد.
 
در محدوده داخل كشور چطور؟
به نظرم این مساله در ایران برمی‌گردد به حضور زنان در بخش ها و حرفه های سینمایی همچون فیلمنامه نویسی، كارگردانی، تهیه كنندگی و... كه هنوز محدود است و به نظرم ظرفیت بیشتری برای حضور زنان در بخش های مختلف حرفه سینما وجود دارد طبعا اگر میزان حضور زنان در عرصه سینمای ایران پررنگ تر باشد، می‌توان امیدوار بود كه بیشتر در جهت تسریع و توسعه حضور زنان در جامعه فعالیت كرد و در صورتی این اتفاقات می‌تواند رخ دهد كه آنقدر سینمای ما وابسته به دولت نباشد. ولی اگر قرار باشد نگاه دولتی حاكم باشد، همچنان محدودیت ها تداوم خواهد داشت و این نگاه محدود نمی‌تواند بخش های متعدد جامعه را دربر بگیرد.

مدیر برنامه چه نقش و كاركردی در حرفه بازیگری دارد و در ایران چقدر ملزومات و اصول مدیر برنامه بودن برای بازیگران مصداق دارد و لحاظ می‌شود؟ اگر موافق باشید این سوال را خانم علایی به عنوان مدیر برنامه هایتان در سینما پاسخ دهد.
علایی: در ایران عملاچنین نقشی وجود ندارد اما درباره مهتاب كرامتی این شرایط رعایت می‌شود.

آیا تا به حال اختلاف نظر شدید داشتید؟
علایی: تا حالاچنین موردی پیش نیامده چون پشت این رابطه حرفه یی، پانزده سال رابطه دوستی وجود دارد. در سینمای ایران تنها مهتاب كرامتی و بهرام رادان مدیر برنامه دارند و تا حالابا مدیر برنامه به كارشان ادامه داده اند و اگر این دوستی وجود نمی‌داشت چنین نسبت كاری به وجود نمی‌آمد، چرا كه در حال حاضر چنین حرفه یی به شكل تعریف شده و مشخص در سینمای ایران وجود ندارد. ابتدا دوستی بود، بعد مشورت و همكاری پیش آمد و بعد اسم مدیر برنامه پیدا كرد، در ادامه هم به شكل حرفه یی این همكاری را ادامه دادیم.

پیش آمده كه كارگردان حرفه یی پیشنهاد كاری را به مهتاب كرامتی ارائه كرده و طبعا تو به عنوان مدیر برنامه پیش رفته یی اما آن كارگردان خواسته فقط با مهتاب كرامتی طرف باشد؟
علایی: بله، خیلی پیش آمده كه سعی شده ابتدا مرا نادیده بگیرند اما طی این سال ها یاد گرفته ایم كه با هر آدمی‌چگونه برخورد كنیم. اغلب وقتی مرا با مهتاب كرامتی می‌بینند، طوری برخورد می‌كنند كه گویی من صرفا دوست او هستم. عده دیگری با دافعه برخورد می‌كنند، اما تا این لحظه شكر خدا من همواره كسی بوده ام كه روند كاری و حرفه یی مهتاب كرامتی را تسهیل كرده ام و هیچ گاه نقش مانع را نداشته ام.
 
مهم تر اینكه من و مهتاب همیشه درباره كار و اتفاقات حرف می‌زنیم تا به یك نتیجه و اتفاق مثبت دست یابیم و تا این لحظه همه چیز خوب پیش رفته است و اگر كاری هم صورت نگرفته علت و دلیل مشخصی داشته كه مهتاب كرامتی در این عدم پذیرش ها توافق داشته است.
یكی از دلایلی كه باعث شده تا شغل مدیر برنامه در ایران نهادینه شود این است كه عادت كرده ایم كه اطمینان نكنیم و هر كدام از ما به نوعی حق داریم كه اطمینان نداشته باشیم. حال در این شرایط مدیر برنامه تبدیل می‌شود به كسی كه فیلمنامه را می‌خواند و خلاصه فیلمنامه را برای بازیگر می‌گوید.

 

منبع: روزنامه اعتماد