دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

پـَـ نـَـ پـَـ

  7607

تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید ، یارو میپرسه: دزد بود؟
میگم:پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!

  7606

به بابام میگم تصمیم گرفتم زن بگیرم میگه:میشناسیش؟ میگم:آره میگه:مجرده؟
میگم:پ ن پ منتظرم شوهرش اجازه بده بریم خواستگاری!

  7576

مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس دوستم اومده میگه : اِ اِ اِ مرغ عشقت مرد ؟
پـَـــ نــه پـَـــ کمر درد داشت ، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس

  7567

عاقد سر سفره عقد: عروس خانوم وكيلم؟
پ ن پ دكتري! دعوت كرديم سطح مجلس بره بالا!

  7566

تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنيا اومده به دستيار ميگم چاقو رو بده ميگه ميخواي بند نافو ببري؟
پ ن پ ميخوام رقص چاقو كنم ازمامان بچه شاباش بگيرم!!!

  7535

عاقد:عروس خانم آیا وکیلم شما را به عقد دائم آقای .....در بیاورم ؟
عروس خانم: با اجازه بزرگترها بله
(ستاد مبارزه با فتنه پ ن پ واحد سیار مستقر در دفاتر ثبت ازدواج)

  7479

سر‏ ‏کلاس‏ ‏اقتصاد‏ ‏زنبور ‏‏‏اومده....‏ ‏‏ ‏استاد‏ ‏بعد‏ ‏نیم‏ ‏ساعت‏ ‏میگه‏ ‏زنبور‏ ‏بود؟
‏پ‏ ‏نه‏ ‏پ‏ ‏هواپیما‏ اوباما‏ ‏بود‏ ‏اومده‏ ‏از‏ ‏ما‏ ‏نظام‏ ‏اقتصادی‏ ‏بیاموزه!!!

  7478

رفتم‏‏ ‏دانشگاه‏...‏ ‏دم‏ ‏در‏ ‏ازم‏ ‏میپرسن‏ ‏شما‏ ‏دانشجوی‏ ‏این‏ ‏دانشگاهی؟
‏ ‏پ‏ ‏نه‏ ‏پ‏ ‏دانشجوی‏ ‏آکسفوردم‏ ‏اومدم‏ ‏اینجا‏ ‏تفسیر‏ ‏قران‏ ‏بگذرونم‏ !!!

  7474

رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟
پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخرین مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین
(کمیته مبارزه با پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)

  7472

پلیس می خواد ماشینو ببره پارکینگ به افسره می گم آقا تورو خدا نبر میگه ماشینو ؟؟؟؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ گیتار شماعی زاده رو...
دیدم افسره عصبانی شد یه نگاه کرد به راننده جرثقیل گفت ببرش...گفتم غلط کردم جناب میخوای ماشینو ببری پارکینگ؟
گفت پَـــ نَ پـَـــ میخوایم بلندش کنیم زیرشو جارو کنیم.

  7471

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
(ستاد مبارزه با پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)

  7456

رفتم به كنار دلبرم باشادى * گفتا كه چه خوب ياد من افتادى * گفتم صنما تو عشق را استادى * گفتا په نه په تو ياد من ميدادى

  7442

به مامانم می گم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام، هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان... میگه: یعنی زن می خوای پدرسوخته؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم !

  7441

مادر دانش آموزِ اومده مدرسه....معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین....میگه تو خونه؟
پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی ! اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن !!!

  7440

یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!!
پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !