دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  74755

فرق من با اون هایی که مخاطب خاس دارند میدونید چیه؟؟؟؟اونا همیشه باید دنبال مخاطب خاسشون باشند ولی من فقط باید شبها موغع خواب دنبال موتکا خاس خودم باشم
نتیجه:الان فهمیدید من مخاطب خاص ندارم و موتکا خاس دارم.
فهمیدید من لف تاف دارم؟ اشتباه فهمیدید ندارم دی:)
پس یک لایک بنداز توکاسه گدایی ما. برای شادی ادمین ها سواب داره!!!!!

  74747

عاغا ما یه مغازه داریم!
بعد بابام بعضی وقتا که کار داره میگه من بیام بشینم مغازه!
بعد یه روز امتحان ریاضی داشتم!
بابام گفت بیا مغازه کار دارمو این حرفا!
رفتم پیشش میگم بابا من امتحان دارم فردا!
میگه میرم یه ساعته میام!
بعد منم مثلا قاطی کردم گفتم اگه نمیخوایی درس بخونم بگو کلا بیام واسم اینجا!
بعد میگه نه پسرم! چرا درس نخونی؟ نیم ساعت دیگه میام!
عاغا رفته 3. 4 ساعت بعد برگشته!
میگم میخواستی نیم ساعته بیای چی شد؟
میگه با خودم فکر کردم دیدم درس نخونی بهتره! بخاطره همون دیر اومدم!!!!!!!!!

چی بگم آخه؟؟؟؟؟؟

  74727

وقتی خواهر زادم ۵ سالش بود اومده بود خونمون. بعد موقع خداحافظی گفت: فردا میام خونه تو......... مامانش بهش گفت عزیزم نگو تو ، بگو شما
اونم در اومد گفت: شما میام خونه تو
خواهر زاده باهوشه داریم.......

  74708

عاغا ما بعد از سالها نذر و نیاز و بدبختی و توسل و گدایی و رو انداختن به هر کس و نا کس و وام و نزول و قرض و قوله و البته به اراده ی در گاه احدیت یدونه ۲۰۶ تیپ دو خریدیم(جریان مربوط به سه سال پیشه که ۲۰۶ حدودا چهارده میلیون بود)
ای ما به این ماشین رسیدیم که نگو.حدودا ۳ تومنی خرجش کردیمو و بیشتر از مخاطب خاصمون دوسش داشتیم
جونم براتون بگه که عید همون سال همه فک و فامیل رفتن خونه مامی بزرگ که یه شهر کوچیک خارج از اصفوهونه.عاقا مام جو گیر شدیم گفتیم خودمون مجردی با ماشین خودمون میریم هیچی.دقیقا یادمه صبح روزششم فروردین رسیدم خونه مامی بزرگ و ماشین رو پارک کردم تو حیات و رفتیم داخل چون شب قبلش نخوابیده بودم سوییچو دادم مامانم که اگه خواستن ماشینشون رو ببرن بیرون بتونن و منم گرفتم تخت خوابیدم.
چشتون روز بد نبینه همین که از خواب بیدار شد دیدم ماشین نازدارم عروسکم ملوسکم نیست.بگیر و ببند فهمیدیم پسر دایی جول خاک بر سرمون ماشین مارو با اجازه مادرمون برداشته رفته بیرون!
اقا ما هی زنگ زدیم هی جواب نداد بالا اخره اقا تشریف اورده با عصبانیت برگشته میگه این چه لگنیه تو داری؟وسط راه خاموش شد دیگه رو شن نشد!
سریع سوییچ رو ازش گرفتم با ماشین بابا رفتم دیدم ای داد بیداد اقا ماشین رو قفل نکرده گذاشته گوشه خیابون سارقین محترم هم تمام سیستم ماشین رو به یغما بردند.در ماشینو قفل کردم و رفتم خونه .پسر داییه برگشته میگه چی شد طلا هاش ریخته بود؟
نه خدا وکیلی فک و فامیله ما داریم؟
من الان بروم تو افق محو شم؟
هیچی اونقدر عصبانی بودم که جوری خوابوندم تو گوشش که نقش زمین شد و وقتی به بقیه گفتم چیکار کرده داییه برگشته میگه اوووو گفتیم حالا چی شده!
ای خدا با کیا شدیم ۷۵ میلیون!

  74659

بعد شیش ماه دوندگی واسه معافی کفالت منو بابامو خواستن واسه نظر نهایی.جناب سرهنگ از بابام پرسید پسر خوبی هست معافش کنیم؟ بابام رفت تو فکر منو بگو رنگم شد مث گچ. یه نگاه عاجزانه به بابا کردم بعد گفت داری التماس میکنی؟ بیشتر التماس کن وگرنه رضایت نمیدم!!! بابای زجرکش کنه من دارم ها

  74636

پشت کامپیوتر نشسته بودم داشتم عکس مشتری رو روتوش میزدم یکی از فامیلامون اومد گفت ماهان میشه برای اداره ام عکس سه ضربدر چهار بگیری(منظورش سه در چهار بود)
من.........
فامیلمون>>>>>>>>>>>>
دوربین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جون من این فامیلیه که ما داریم

  74522

بابا خطاب به خواهرم : اخه این چهه اهنگایی که تو گوش میدی ، اهنگ باید مفهوم داشته باشه.
من : بابا خودت یه دهن برا ما بخون ببینم چی میخونی !!!
بابم: چچشششمممم.... حالا بعد اب خوردن و اهن اهن کردن برا صاف کردن گلو و تمرکز... شرو کرد
بابام : ههههههههاااااااا.... هههههههههههاااااااااا.....
حالا هی وسطش میگه بهبه.... ناز نفسم... ههههههههههااااااآ... به به... :-):-)
من:O
خواهرم o_O
مامی :-|
ینی مفهوم توش موج میزنه اصن...
بابا با اعتماد به نفس بالا دارم من...

  74516

دیشـب خالـه م اینـا اومـدن خونمـون
یـه دختـر داره بـه زور 4سالشه
- ساعـت 7صبـح اومـده بالای سرم هر چی صدام زد جوابشو ندادم،
آخر سر که دیگه عصبی شده بود،گف:
پامیشـی یا جیـش میکنـم چشـات؟

فامیـل دیکتـاتـوره داریـم مـا؟!

  74476

داشتم از دوستم یه چند تا فایل می گرفتم(لپ لپم انتی ویروسش اپ دیت نبود) مدام اصرار میکرد فلشت و کامپیوترتو و خودتو جد ابادت ویروسی نباشه ال میشه بل میشه منم تمام اقدامات احتیاطی رو کردم که ویروسی نشه
ازش فایلارو گرفتمو ریختن رو کامپیوتر همانا و سیاه شدن صفحش همانا(24 ساعت بعدش)
موندم چی بگم بهش
دوست مهربونه من دارم ایا؟؟؟

  74449

رفتم خونه خواهرم...
با پسره 5سالش دعواش شد!! خواهرم سرش داد زد بچه رفت تو تــراس, منم رفتم باهاش حرف بزنم!
مــن: مـانی؟ دایی جون گریه نکــن دیگه! خب چرا انقد اذیتش می کنی سرت داد بزنه شیطـون؟
مـانی روشو کرده به من : دایی بچه شدیااا؟ مرد که گریه نمی کنه! دایی؟ میای آدمٍ من شی ؟!
مــن: O_- آدمت شم؟ یعنی چی ؟
مـانی: یعنی برو به اون خواهــرجونت بگو مـانی دیگه کلاس زبـان نمیره میخـواد بره کــــارگـــــری !
مـن:|
خــواهرم:|
گودزیــلا:|
خواهر زاده کچلٍ (به قولٍ امیر21) دارم من ؟

  74369

چند وقت پیش مخاطب خاصم بهم گفت یا من یا 4جوک!
بعضی وقتا دلم براش تنگ میشه... دختر خوبی بود خداییش...!!

  74318

اغا‏ ‏چند‏ ‏روز‏ ‏پیش‏ ‏داشتم‏ ‏در‏ ‏مورد‏ ‏برنامه‏ ‏کلاسام‏ ‏با‏ ‏فک‏ ‏و‏ ‏فامیل‏ ‏میحرفیدم‏ ‏.......‏ ‏‏ ‏بعد‏ ‏اومدم‏ ‏بگم‏ ‏هفته‏ ‏ای‏ ‏دو‏ ‏روز‏ ‏کلاس‏ ‏دارم‏ ‏‏ ‏گفتم‏ ‏روزی‏ ‏‏ ‏دو‏ ‏هفته‏ ‏دیدم‏ ‏یهو‏ ‏فک‏ ‏و‏ ‏فامیل‏ ‏سرخ‏ ‏شدن‏ ‏‏ ‏فهمیدم‏ ‏یه‏ ‏جای‏ ‏کار‏ ‏میلنگه‏ ‏‏ ‏تا‏ ‏این‏ ‏که‏ ‏مامانمون‏ ‏اومد‏ ‏سوتیمونو‏ ‏گفت‏ ‏و‏ ‏ضایعمون‏ ‏کرد
مامانه‏ ‏ادم‏ ‏ضایع‏ ‏کنه‏ ‏داریم......

  74306

يك بارم اومديم نقشه آدم خوب ها رو بازي كنيم.
رفته بودم قصابي. يه پيرزنه هم ميخاست هزار تومن گوشت بخره. اما قصابه بهش نداد. منم دلم سوخت واسش.
يه تراوله پنجاهي از جيبم در اوردمو انداختم زمين. بعد ورش داشتمو به پيرزنه گفتم اين پول از جيبه شما افتاد!
اونم گفت من جيب ندارم ننه جان.
گفتم اين پوله شماست. گفت نه.
گفتم دِ پدرسگ پوله توئه! گفت نه. ماله من نيست.
بهش گفتم حتما بايد جلو همه بهت پول بدم تا ابروت بره.
اَه اعصاب واسه آدم نميزارن.
لايك= سيناي ريا كارِ خالي بند.

  74258

امـروز رفتـه بـودم خونـه مـادر بزرگـم اینـا،
مـادر بزرگـم بجای اینکه جواب سلاممــو بده، در اومـده میگـه:
مـادرجـون وقتـی موهـاتو اینجـوری سیـخ سیخـی میکنـی شبیـه فٍرچـه توالٍـت میشـی!

من:(0)!

  74238

با خانواده رفته بودیم خواستگاری
بحث افتاد سر اینکه ما چجور آدمی هستیم
تا ما اومدیم حرف بزنیم بابامون پا برهنه پرید{جفت پا}
وسط صحبت ما و شروع کرد به اصطلاح تریف کردن ازما{قبل رفتن به مهمانی کلی با بابام حرف زده بودم که خصومتای شخصیشو بامن فعلا بزاره کنار}
بابام: این پسر ما پسر خیلی خوبیه حالا درسته یه کم بی سواد{دیپلم دارم به قرآن} وفعلا هم الاف تو کوچه ها ول میگرده{مغازه خودش کار میکنم روزی 10ساعت} و رفیق بازم هست {ازبس تو خونم با لگد میندازنم بیرون} وجونم که نداره واسه کار کردن{روزی 10تا طاقه چرم جابه جا میکنم}
وچشماشم یه ذره دو دو میزنه {نظری ندارم}
ولی باور کنید پسر خوبیه
اینم فک وفامیله ما داریم